صفحات

سیاسی و مذهبی










پلمپ ۱۸ واحد صنفی شهروندان بهائی در شاهین شهر؛ تفتیش منزل دو شهروند بهائی در کاشان


محل کسب ۱۸ شهروند بهائی در شاهین شهر اصفهان توسط ماموران اداره اماکن پلمب شد. هم‌زمان منزل دو شهروند بهایی در شهر کاشان مورد تفتیش ماموران امنیتی قرار گرفت و وسائل الکترونیکی و کتب مذهبی آنان توقیف شد.

محل کسب هجده تن از شهروندان بهائی ساکن شاهین شهر در استان اصفهان در تاریخ دو‌شنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۶ توسط ماموران اداره اماکن پلمب شد.

یک منبع نزدیک به خانواده های مورد برخورد قرار گرفته به گزارشگر هرانا توضیح داد “در روزهای گذشته ماموران اداره اماکن و نیروی انتظامی به سراغ کسبه بهائی این شهر رفته بودند و از آنها جواز کسب و دیگر اوراق لازم را مطالبه کردند. بدون هیچ پیش درآمد و مستند شدن تخلفی به آنها گفته بودند که دفعه دیگر که آمدیم مغازه های شما را پلمب خواهیم کرد و همینطور هم شد یعنی یازدهم اردیبهشت ماموران با مراجعه به محل کسب بهائیان، اکثریت محل کسب متعلق به بهائیان این شهر را پلمپ نمودند.”

اسامی شهروندان بهائی و صنف اشتغال آنان به شرح زیر است:

۱-همایون معماری دارای واحد صنفی تعمیرگاه تلویزیون و لوازم الکترونیکی
۲-عرفآن کرم زاده دارای واحد صنفی لاستیک فروشی
۳-اردوان فروغیان دارای واحد صنفی مکانیکی اتومبیل
۴-میلاد آزادی دارای واحد صنفی فروشگاه چرخ خیاطی،
۵-حسین شاکر خرازی دارای واحد صنفی تعمیر چرخ خیاطی،
۶-خانم پگاه اخوان دارای واحد صنفی لوازم خانگی
۷-سعید قایمی دارای واحد صنفی پوشاک
۸-کیارش خادم دارای واحد صنفی تعمیر صوتی وتصویری،
۹- خانم مرجانه شیخی دارای واحد صنفی پوشاکی بچگانه
۱۰-پویا آزادی دارای واحد صنفی اسپورت ماشین و دزدگیر
۱۱-اقای حکیم دارای واحد صنفی لوازم تحریر
۱۲-میثاق صادقی دارای واحد صنفی لوازم خانگی
۱۳- حجت الله روحانی دارای واحد صنفی ابزار فروشی
۱۴-ایرج کوشککی نژاد دارای واحد صنفی ارایشگاه
۱۵-آرش همتی دارای واحد صنفی اسباب بازی فروشی
۱۶-سعید ادیانی دارای واحد صنفی پارچه فروشی
۱۷-شهرام گلزار دارای واحد صنفی فروشگاه خشکبار

۱۸ -پیمان ایمانی و نادیا علمی فر دارای واحد صنفی فروشگاه پوشاک

اندکی پس از پلمب اماکن کسب شهروندان بهایی در شاهین شهر، در اقدامی جداگانه، منازل ضیا الله الهیان و امرالله منوچهری دو شهروند بهایی در شهر کاشان مورد تفتیش نیروهای امنیتی قرار گرفته و وسائل الکترونیکی و کتب مذهبی آنان توقیف شده است.

یک منبع نزدیک به این خانواده‌ها دراین‌باره به گزارشگر هرانا توضیح داد: “روز گذشته مامورین امنیتی تحت لوای مامور اداره پست به منزل ۲ شهروند بهائی در شهر کاشان مراجعه نموده و با در دست داشتن حکمی که آنان را متهم به اقدام علیه امنیت ملی و تبلیغ علیه نظام می کرد منازل آنها را مورد تفتیش و تفحص قرار دادند.

حین بازرسی ماموران بوسیله بیسیم و تلفن از مراجع بالادست خود دستور می‌گرفتند که چه باید بردارند. آنها کلیه لوازم شخصی و کتب و شعائر دینی را بهمراه موبایل‌های اعضا خانواده و لب تاب و کامپیوتر را با خود بردند. این نیروها حتی رفتار مناسب با اعضای خانواده ها نداشتند و آنان را تهدید کردند.”











شش ماه بلاتکلیفی یک نوکیش مسیحی در زندان اوین


هادی عسگری نوکیش مسیحی در زندان اوین مدت ۵ ماه است که به صورت بلاتکلیف در این زندان نگهداری می شود. درحالی که برای این شهروند تاکنون دادگاهی برگزار نشده از آزادی او با قید وثیقه از طریق تغییر قرار هم ممانعت به عمل می آید.

هادی عسگری، نوکیش مسیحی در تاریخ پنجم شهریورماه سال جاری به دلیل شرکت در جلسات کلیسای خانگی بازداشت شد.
آقای عسگری به مدت سه ماه در بند ۲۰۹ زندان اوین تحت بازجویی بوده وسلول انفرادی را تجربه کرده است که در مدت ۴۷ روز اول، از هرگونه امکان تماس با خانواده و اطلاع رسانی درباره وضعیت خود نیز محروم مانده.

این نوکیش مسیحی که به بند ۴ زندان اوین منتقل شده، از دریافت وسایل و لباس شخصی از خانواده اش محروم بوده و دیگر زندانیان لباس و وسایل به او داده اند.

آقای عسگری ششمین ماه بازداشت خود را در حالت بلاتکلیفی سپری می کند، هنوز برای او دادگاهی تشکیل نشده و پرونده کماکان در مرحله بازپرسی قرار دارد.

همچنین دادسرا با تغییر قرار بازداشت موقت آقای عسگری به وثیقه که زمینه آزادی موقت او تا زمان پایان دادرسی را فراهم می کند مخالفت کرده است.

لازم به توضیح است مورخ ۵ شهریورماه سال جاری، آقای عسگری به همراه چهار مسیحی و نوکیش دیگر به نامهای رامئیل بت تمرز، امین افشارنادری، محمد دهنوی و امیرسامان دشتی در یک باغ خصوصی در فیروزکوه در هنگام نیایش بازداشت و به زندان اوین منتقل شدند.











با بی رحمانه ترین وضع مزاحم نوامیس مردم می شوند و نا عا دلانه مردم را دستگیر می کنند و به مکانهای نا معلوم می برند و


به چه جرمی معلوم نیست جزاینکه دینشان و مقدساتشان چیز دیگری است و همه مردم دنیا باید به دینهای اشخاص دیگر احترام


بگذارند .


صهبا فرحبخش و فربد شادمان؛ گزارشی از بازداشت شدگان بهایی شیراز


صهبا فرحبخش و فربد شادمان جوانترین اعضای بازداشت شده جامعه بهایی ایران به همراه ۱۲ هم کیش خود همچنان در بازداشت اداره اطلاعات شیراز به سر می برند.

صهبا فرحبخش و فربد شادمان متولد سال ۱۳۷۴ هستند که چهارشنبه شب توسط نیروهای امنیتی به همراه دوازده تن دیگر از بهاییان در شیراز دستگیر شدند.

همسر صهبا فرحبخش آقای شمیم اخلاقی نیز جزء دستگیر شدگان است.

مامورانی که با یک دستگاه پرشیا و یک ون با شیشه های سیاه رنگ در محل حاضر شده بودند، با شکستن شیشه درب ورودی ساختمان وارد ساختمان شده و با شکستن درب چوبی واحد مربوط به شمیم اخلاقی و صهبا فرحبخش ، اقدام به تفتیش منزل و ضبط کتابها و سیستم های کامپیوتری نمودند.

صهبا فرحبخش متولد سال ۱۳۷۴ در شیراز است که برای چندین سال جهت مهاجرت به رفسنجان عزیمت نمود و پس از آن نیز عازم کرج گردید اما پس از ازدواج در تیر ماه سال ۱۳۹۴ با آقای شمیم اخلاقی مجددا به شیراز بازگشت. فربد شادمان نیز متولد نیمه دوم سال ۱۳۷۴ و جوانترین زندانی بهایی در حال حاضر است.

هفتم مهر ماه ۱۳۹۵ در شهر شیراز چهارده نفر از بهاییان دستگیر شدند که اسامی آنها عبارتند از مرجان و مژگان غلامپور، فربد و فرزاد شادمان و پریسا روحی زادگان، شمیم اخلاقی و همسرش صهبا فرحبخش، صهبا مصلحی و همسرش عهدیه عنایتی، مهیار سفیدی و همسرش شادی اقدم و ورقا کاویانی، سروش ایقانی و مریم اسلامی.












الهام فراهانی؛ شرح رنج یک مادر بهایی و خانواده اش در زندان

الهام فراهانی شهروند ۵۴ ساله بهایی است که علیرغم بیماری در حال تحمل محکومیت حبس ۴ ساله خود در زندان اوین است، همزمان با او همسر و فرزندش نیز به دلیل باور دینی خود در همین زندان تحمل حبس می کنند. هرانا در گزارش پیش رو به شرح وضعیت این زندانی عقیدتی و خانواده اش می پردازد.

ه وزارت اطلاعات در منزل شخصی خود بازداشت شد. کمتر از ١٠ روز بعد، شمیم نعیمی، پسر این خانواده نیز بازداشت و به سلول‌های انفرادی بند ٢٠٩ زندان اوین منتقل شد.

خانم فراهانی به همراه فرزندش شمیم بعد از دوماه با تودیع وثیقه ۱۰۰ میلیون تومانی به طور موقت آزاد شدند. اما همسر وی عادل نعیمی به زندان رجایی‌شهر کرج منتقل شد. جایی که برادرش عفیف نعیمی از اردیبهشت ماه سال ۸۸ نگهداری می‌شود.

الهام فراهانی بهمراه عادل و شمیم نعیمی-همسر و فرزندش، در یک جلسه دادگاه «پنج دقیقه‌ای» در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی مقیسه به ۴ سال حبس تعزیری محکوم شد. عادل نعیمی به ۱۰ سال و فرزند آن‌ها شمیم به سه سال حبس محکوم شد.

اتهامات این خانواده هم‌چون دیگر شهروندان بهایی محبوس در زندان‌های ایران مواردی چون «تبلیغ علیه نظام، عضویت در گروه های غیر قانونی و اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت ملی» عنوان شده بود.

روز یک‌شنبه ۲۱ اردیبهشت ماه سال ۹۳ با اجرای حکم خانم فراهانی و فرزندش شمیم، وی به بند زنان زندان اوین منتقل شد. شمیم نعیمی نیز به زندان رجایی‌شهر کرج منتقل و به پدر و عمویش ملحق شد. شمیم فرزند این خانواده خود نیز متاهل بوده و پدر دو کودک ۳ و ۹ ساله است.

یکی از نزدیکان خانواده نعیمی در مورد نحوه بازداشت خانم فراهانی و فرزندش به گزارشگر هرانا گفته بود: “صبح روز شنبه ماموران به منزل شمیم مراجعه کرده تا او را دستگیر کنند ولی چون منزل نبود قرار شد فردا برای جلب وی برگردند. صبح روز یکشنبه، شمیم آماده شده بود که خودش را به زندان معرفی کند که ماموران دوباره به منزل وی آمدند و او را بازداشت کردند. ساعتی بعد، چند نفر از اعضای خانواده شمیم برای خداحافظی با او به درب زندان اوین می‌روند که یک مامور می‌آید و سراغ مادر شمیم (الهام فراهانی) را می‌گیرد و می‌گوید شمیم می‌خواهد با مادرش خداحافظی کند. به خانم فراهانی (مادر شمیم) زنگ می‌زنند که خودش را به زندان اوین برساند ولی وقتی خانم فراهانی به درب زندان می‌آید وی را هم دستگیر و برای اجرای حکم به زندان منتقل می‌کنند.”

شایان ذکر است، الهام فراهانی از بیماری آرتروز شدید دست و گردن رنج می‌برد. در آزمایشات اخیر وی مشخص شده خطر ابتلا به دیسک کمر نیز وجود دارد. با این حال، مسئولین قضائی و زندان اوین از اعزام و درمان تخصصی و مداوم وی در مراکز درمانی خارج از زندان ممانعت بعمل می‌آورند.









امضای تعهدنامه، شرط فک پلمپ شش واحد صنفی بهاییان ساری

مسئولان شرط فک پلمپ شش واحد صنفی شهروندان بهایی شهر ساری که در تاریخ هشتم خردادماه سال جاری به دلیل «بسته بودن محل کار در روز تعطیلی مذهبی بهائیان» پلمپ شده بودند را امضای تعهدنامه جدیدی اعلام کردند. این در حالی است که تعهدنامه مشابهی نیز پیشتر از این شهروندان اخذ شده بود که علیرغم پایبندی این کسبه بهایی به مفاد آن، این تعهد مانع پلمپ اماکن کسب آنان به دلیل به جا آوردن اعتقادات دینی خود نشده بود.

ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، در تاریخ شنبه ۸ خرداد ۱۳۹۵ شش واحد صنفی متعلق به شهروندان بهایی ساکن ساری توسط دایره تخصصی اداره اماکن این شهر به دلیل اینکه در تعطیلات مذهبی آئین بهایی، مغازه های خود را تعطیل کرده بودند پلمپ شدند.

مالکیت و مشخصات شش واحد پلمپ شده شهروندان بهایی ساکن ساری عبارت است از؛

۱. قوام الدین ثابتیان دارای واحد صنفی نجاری
۲. پیمان جذبانی دارای واحد صنفی تولید مصنوعات چوبی
۳. کمال اکبری دارای واحد صنفی خراطی
۴. احسان ایزدی دارای واحد صنفی پخش لوازم بهداشتی
۵. مهریار قنبری دارای واحد صنفی نصب سیستم های حفاظتی
۶. رامین موسوی دارای واحد صنفی تزیینات ساختمان

پس از گذشت بیست و پنج روز از پلمب واحدهای صنفی این شهروندان و عدم پاسخگویی مراجع ذیربط، در تاریخ ۳ تیرماه ۱۳۹۵ دایره‌ی تخصصی اداره اماکن امضاء تعهدنامه ای با محتوای عینی ذیل را شرط بازگشایی واحدهای صنفی افراد فوق الذکر اعلام کرد:

اینجانب ….. تعهد می نمایم که تمام قوانین نظام صنفی را رعایت نموده و نمایم، در تعطیلات رسمی کشوری واحد صنفی خود را تعطیل نمایم و اگر به هر دلیل به غیر از تعطیلات رسمی کشوری قصد تعطیل کردن واحد صنفی خود را نمودم، یک هفته ی قبل از آن، از اداره ی اماکن اجازه بگیرم.”

این درخواست ارائه تعهد در حالی مطرح میشود که واحد صنفی آقایان قوام الدین ثابتیان و کمال اکبری به دلیل مشابه در اردیبهشت ماه سال گذشته نیز پلمپ گردیده بود و پس از شش ماه در آذر ماه ۱۳۹۴ فک پلمپ شد. همچنین واحدهای صنفی آقایان رامین موسوی، مهریار قنبری و پیمان جذبانی نیز پیشتر، برای بار نخست در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۵ پلمپ و در تاریخ ۲۳ همان ماه فک پلمپ شد.

تمام افراد فوق الذکر در نوبت قبلی پلمپ واحد صنفی خود، تعهدی به شرح زیر به اداره ی اماکن دادند، اما علیرغم رعایت تمام مفاد آن واحد صنفی آن‌ها مجدد پلمپ گردید:

” اینجانب ….. تعهد می نمایم که تمام قوانین نظام صنفی را رعایت نموده و بنمایم، در تعطیلات رسمی کشوری واحد صنفی خود را تعطیل بنمایم و یک هفته‌ی قبل از تعطیلات بهایی، به اداره ی اماکن اطلاع خواهم داد.”

درخواست کسب اجازه از اداره اماکن در این تعهد نامه در شرایطی مطرح می‌شود که براساس بند ۸ ماده ۲۸ قانون نظام صنفی ، صاحب صنف تا ۱۵ روز بدون اجازه از اتحادیه می تواند واحد صنفی خود را تعطیل نماید و بر اساس این قانون اداره ی اماکن تنها بازوی اجرایی اتحادیه ها است و دستور پلمپ واحدهای صنفی تنها توسط اتحادیه ها می تواند صادر شود و اقدام بی واسطه اداره اماکن جهت پلمپ واحدهای صنفی غیرقانونی می باشد.








گزارشگران ویژه ملل‌متحد در امور حقوق‌بشر و آزادی مذاهب سرکوب شهروندان بهایی در ایران را محکوم کردند
.

احمد شهید گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور حقوق‌بشر ایران و «هاینر بی‌یلفلد» گزارشگر ویژه سازمان ملل در مورد آزادی مذهب و عقیده، تشدید سرکوب شهروندان بهایی توسط رژیم ایران را محکوم کردند.
.
احمد شهید در این‌باره گفت:”حملات لفظی مقامات دولتی ایران علیه بهاییان که به خودی‌خود آسیب‌پذیر هستند، نه تنها به‌طور مستقیم نقض تعهدات رژیم ایران در قبال قوانین بین‌المللی به‌خصوص عدم تبعیضعلیه شهروندانش است، بلکه مشوق تبعیض و اعمال خشونت علیه این گروه توسط دیگران نیز هست“.
.
احمد شهید و هاینر بی‌یلفلد اعلام کردند: ”از اواسط ماه می ‌میلادی تا کنون ۱۶۹ مقام مذهبی، قضایی و سیاسی رژیم ایران به‌صورت آشکار به‌طور شفاهی و کتبی علیه بهاییان سخن گفته‌اند“.
.
احمد شهید گفت:” این سخنان مقامهای رژیم ایران در حالی است که بهاییان هدف دستگیریهای خودسرانه، حمله به خانه‌هایشان، مصادره و تخریب اموال و کسب و کار، محرومیت از اشتغال و دسترسی محدود به تحصیل قرار می‌گیرند. همه این‌ها به‌سادگی نشان می‌دهد آزار و اذیت منظم و مدام این گروه توسط رژیم ایران ادامه دارد“.
.
در این گزارش ذکر شده حداقل ۷۲ شهروند بهایی تنها به‌خاطر انجام اعتقاداتشان در ایران در زندان به‌سر می‌برند.


هاینر بی‌یلفلد گزارشگر ویژه سازمان ملل در مورد آزادی مذهب و عقیده نیز هشدار داد تحریک و تنفرپراکنی علیه شهروندان بهایی ایران باعث سرکوب هرچه بیشتر آنان می‌شود.

دو گزارشگر ویژه سازمان ملل‌متحد خواستار پایان دادن به تمامی اشکال تبعیض و نفرت پراکنی علیه بهاییان ایران شدند.










مریم نقاش زرگران؛ چهارمین روز اعتصاب غذا و حمایت اعتراضی هم‌بندیان

مریم (نسیم) نقاش زرگران زندانی عقیدتی و بیمار در بند زنان زندان اوین از چهار روز پیش در اعتراض به عدم رسیدگی به بیماری‌ها، وضعیت پرونده، عدم آزادی مشروط و مخالفت با اعطای مرخصی در اعتصاب غذا به سر می‌برد. این نوکیش مسیحی روز جاری در ادامه اعتراضات خود از رفتن به ملاقات خودداری کرد در پی این اقدام اکثر هم‌بندیان او نیز در حمایت از اعتراض وی از رفتن به ملاقات خودداری کردند.

علی‌رغم وخامت حال مریم (نسیم) نقاش رزگران نوکیش مسیحی و زندانی عقیدتی بند نسوان زندان اوین از اعزام وی به مرکز تخصصی پزشکی خارج از زندان ممانعت بعمل می‌آید. این زندانی عقیدتی در اعتراض به وضعیتش از چهار روز پیش در اعتصاب غذاست.

“مریم چهار روز است که از تختش هم پایین نمی‌آید. تب بسیار بالایی دارد. از چهار روز پیش در اعتراض به وضعیت پرونده‌اش، عدم رسیدگی به بیماری‌ها، عدم آزادی مشروط و مخالفت با مرخصی دست به اعتصاب غذا زده است.”

این منبع در ادامه تصریح کرد: “امروز مریم در ادامه اعتراضش از رفتن به ملاقات خانواده خودداری کرد که اکثر هم‌بندیانش غیر از چند زندانی نیازمند ضروری ملاقات نیز در حمایت از اعتراض او به ملاقات نرفتند.”

منبع مطلع و نزدیک به خانواده زرگران در پایان تاکید کرد: “وضعیت جسمی مریم بسیار وخیم است. قبل از شروع اعتصاب ۲۵ کیلو کاهش وزن داشته، بیماری هایش از جمله یک بیماری جدید که باعث سرگیجه های شدید و سردردش می شود، بسیار شدید شده و اصلا رسیدگی نمی‌شود. از وضعیت روحی خوبی برخوردار نیست. در زندان دچار افسردگی شده و داروهای ضد افسردگی مصرف می کند. مدت‌ها پیش درخواست اعاده دادرسی داده بود اما به تازگی خانواده‌اش مطلع شدند چنین درخواستی در پرونده‌اش نیست و بایستی دوباره درخواست دهد.”

مریم (نسیم) نقاش زرگران زندانی عقیدتی بند زنان زندان اوین دچار درد شدید در ناحیه گوش و سرگیجه مستمر شده‌ است. پزشکان بهداری زندان پس از رسیدگی اولیه به وی گفته‌اند تا دو هفته آینده نباید سرش را تکان دهد، در صورت عدم بهبود لازم است تحت عمل جراحی قرار گیرد. با این حال همچنان دادستانی با مرخصی استعلاجی یا اعزام وی به بیمارستان مخالفت می کند.

نسیم زرگران به دلیل ابتلا به بیماری ASD حدودا ٩ سال قبل تحت جراحی قلب قرار گرفت و نیاز مبرم به مراقبت های ویژه و مستمر پزشکی دارد. علاوه بر این او در یک سال اخیر با بی حسی دست و پا و درد مزمن در مفاصل و ستون فقرات مواجه شده است که پس از ماهها در مراجعه اولیه به پزشک متخصص تشخیص اولیه بیماری های دیسک کمر، آرتروز و پوکی استخوان بوده است و پزشک معتمد زندان دستور بستری ۵ روزه و نیاز فوری به انجام فیزیوتراپی را صادر کرده که با عدم مجوز دادستانی وی همچنان از درد بسیار رنج می برد. زرگران همچنین در ماه‌های زندان به کم خونی شدید، بیماری قند و چربی خون مبتلاست که به دلیل عدم صدور مجوز از سوی نهادهای قضائی مربوطه پروسه درمانی وی مغفول مانده است.

مریم (نسیم) نقاش رزگران نوکیش مسیحی اولین بار در اسفندماه ١٣٨٩ به دفتر پیگیری وزارت اطلاعات احضار و مورد بازجویی قرار گرفت. این بازجویی ها که با تهدید و مزاحمت برای اعضای خانواده وی همراه بود، اغلب در مکان های غیر رسمی و حول پرسش از کلیسای خانگی و جامع ادامه یافت.

وی نهایتا چند روز پس از بازداشت سعید عابدینی، شهروند ایرانی-آمریکایی که برای تاسیس پرورشگاه در شمال ایران به کشور بازگشته بود، از سوی پلیس امنیت به صورت تلفنی احضار و بازداشت شد و در همین روز منزل پدری وی مورد تفتیش و کتاب ها و جزوات دینی و لوازم شخصی وی توقیف شد.

این نوکیش مسیحی پس از بازداشت جهت انگشت نگاری به زندان اوین منتقل و بدون هیچ گونه تفهیم اتهام به ساختمان وزرا تحویل شد. وی به مدت ۵ شبانه روز بدون بدوی ترین امکانات بهداشتی در این مکان بازداشت و مورد بازجویی قرار گرفت و اغلب موضوع سئوالات در مورد علت افزایش اعضای کلیسای خانگی و افراد حاضر و کیفیت برگزاری مراسم در این کلیساها بود.

خانم زرگران نهایتا به زندان اوین منتقل و از سوی شعبه ٢ دادسرای شهید مقدس تفهیم اتهام شد. تنها اتهام وارده به وی تبلیغ علیه نظام بود.

مریم نقاش پس از ١٩ روز بازداشت موقت در بند نسوان اوین با قید وثیقه ٧٠ میلیونی آزاد شد. وی توسط قاضی مقیسه، ریاست شعبه ٢٨ دادگاه انقلاب به اتهام اقدام علیه امنیت ملی از طریق اجتماع و تبانی به ۴ سال حبس تعزیری محکوم شد. این در حالی‌است که چنین اتهامی هرگز به وی تفهیم نشده بود.

وی هم‌اکنون در بند زنان زندان اوین درحال گذراندن محکومیت چهارسال حبس خود است.










پلمپ ۲۰ واحد صنفی شهروندان بهایی

در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۹۵، ٢٠ واحد صنفی شهروندان بهایی در شهرهای بابلسر، فریدون کنار، بابل، قائمشهر، بهنمنیر و ساری و رامسر پلمپ گردید

روز گذشته ۱۲ اردیبهشت شهروندان بهایی به دلیل عید مذهبی، مغازه های خود را تعطیل نمودند. در این روز اداره اماکن اقدام به پلمپ این واحدهای صنفی به صورت غیر قانونی نمود.

تمامی این پلمپ ها بدون اخطار کتبی و اطلاع قبلی اتحادیه و در غیاب صاحب واحد صنفی انجام شده است.

اداره ی اماکن بابلسر به صاحبان واحد صنفی پیشتر اطلاع داده بود چنانچه در روزهای تطیل بهاییان، کرکره ی مغازه های خود را بالا بدهند و یا لامپ مغازه ی خود را روشن کنند، از پلمپ واحد صنفی ایشان خود داری خواهد نمود.

پلمپ این واحد های صنفی مصداق تفتیش عقاید بهاییان و نقض اصل ۲۳ قانون اساسی می باشد که تقتیش عقاید را ممنوع میکند. همچنین بر اساس ماده ۲۸ قانون نظام صنفی ، صاحبین واحد صنفی می توانند تا ۱۵ روز واحد صنفی خود را بدون اطلاع اتحادیه تعطیل نمایند.

همچنین مراجع ذیربط در قائمشهر از پذیرش بهاییان این شهر امتناع می نمایند و به ایشان ابلاغ نموده اند: ” به دلیل اینکه شما بهایی هستید، پرونده شما امنیتی می باشد و اداره اماکن راسا نسبت به پلمپ واحد صنفی شما اقدام نموده است.”

این در حالی است که در ماده ۴۹۸ قانون مجازات اسلامی در ارتباط با اقدام علیه امنیت ملی، مرام فرد ( بهایی بودن) را حائز اهمیت نمی داند ولی نیت فرد به جهت بر هم زدن امنیت و اقدام در این راستا را مهم میداند. به همین دلیل امنیتی دانستن بستن مغازه ی بهاییان اساسا نادرست و مصداق تفتیش عقاید می باشد.

واحدهای صنفی پلمپ شده در روز ۱۲ اردیبهشت عبارتند از:

بابلسر

۱. فرشید حکمت شعار ، صاحب واحد صنفی : عینک سازی
۲. مقصود لقایی ، صاحب واحد صنفی : فروشگاه آلات موسیقی
۳. شاهین سنایی ، صاحب واحد صنفی : عکاسی
۴. برزو متعارفی ، صاحب واحد صنفی : اسباب بازی
۵. بهمن سهند مهرآباد ، صاحب واحد صنفی : لوازم بهداشتی و ساختمانی

بهنمیر

۱. احمد نیکو نژاد ، صاحب واحد صنفی : چراغ سازی
۲. فیض الله نیکو نژاد ، صاحب واحد صنفی : دوچرخه سازی

فریدون کنار

۱. ساسان وداعی ، صاحب واحد صنفی : ابزار یراق
۲. بدیع الله وداعی ، صاحب واحد صنفی : آهنگری
۳. بابک ودایی ، صاحب واحد صنفی : عینک سازی
۴. افشین آزادی ، صاحب واحد صنفی : پوشاک زنانه
۵. عرفان معصومیان ، صاحب واحد صنفی : پوشاک زنان

ساری

۱. مهریار قنبری، صاحب واحد صنفی: سیستم های حفاظتی

بابل

١. آرمین سبحانی، صاحب واحد صنفی؛ سیستم های حفاظتی

قائمشهر

١. شاهین اکبری، صاحب واحد صنفی؛ آهن فروشی

رامسر

۱. سراج الله کیان، واحد صنفی : عینک سازی
۲. بهناز فرهانی، واحد صنفی: پوشاک
۳. فرید کثیری، واحد صنفی: پرده فروشی
۴. صهبا زنجانی، واحد صنفی: پرده فروشی
۵. نعیم زنجانی، واحد صنفی : پرده فروشی

هرانا پیشتر نیز از پلمپ ۱۶ واحد صنفی در قائمشهر و ۲ واحد صنفی در بابل در روز اول اردیبهشت با دلایل مشابه خبر داده بود.










احضار سه شهروند زاهدانی توسط وزارت اطلاعات

در یک ماه گذشته سه نفر از شهروان زاهدان که همگی در رابطه با فعالیت های فرهنگی مسجد مکی زاهدان مسئولیت داشتند به دفتر وزارت اطلاعات احضار شدند.

مولوی عبدالحکیم شه بخش، مولوی یعقوب شه بخش و مولوی سعادت عبیداللهی سه سه شهروند زاهدانی که در فعالیت های فرهنگی مسجد مکی زاهدان دارای سمت هستند در یک ماه گذشته به وزارت اطلاعات احضار و مورد بازجویی قرار گرفته اند.

مولوی عبدالحکیم شه بخش عضو هیئت تحریه ندای اسلام و دبیر بخش اردو و انگلیسی سایت سنی آنلاین و مدرس دارالعلوم زاهدان است.

همچنین مولوی یعقوب شه دبیر خبر مجله ندای اسلام است.

مولوی سعادت عبیداللهی نیز مترجم بخش عربی سایت سنی آنلاین و مدرس دارالعلوم زاهدان است.

همزمان گزارش شده است ماموران امنیتی همانند سالهای گذشته اقدام به احضار و ایجاد مانع برای حضور چهره های فرهنگی و مذهبی در جشن فارغ التحصیلی طلاب دارالعلوم زاهدان کرده اند، جشنی که قرار است روز پنجشنبه ۱۶ اردیبهشت در مصلی زاهدان برگزار شود.














تشکیل پرونده جدید برای بهزاد ذبیحی شهروند بهایی/ عکس


بهزاد ذبیحی شهروند بهایی اهل ساری که یکماه پیش بازداشت و مغازه اش پلمپ شده بود، در حال حاضر با پرونده دیگری روبرو شده است.


بهزاد ذبیحی شهروند بهایی که یکماه پیش در ساری به مدت هشت روز بازداشت و مغازه اش پلمپ شده بود با شکایت اداره برق با پرونده دیگری روبرو شده است.

یکی از نزدیکان آقای ذبیحی در گفتگو با گزارشگر هرانا گفت: “واحد صنفی (عینک فروشی) آقای ذبیحی در تاریخ ۱۸ اسفند ۱۳۹۴ بصورت غیرقانونی توسط مسئولین اداره اماکن پلمپ شد. علیرغم مراجعات مستمر ایشان به مراجع ذیربط به جهت فک پلمپ و بازگشایی واحد صنفی، هنوز مغازه ی ایشان پلمپ است.”

این منبع مطلع در مورد پرونده جدید آقای ذبیحی در ادامه گفت: “ایشان در تاریخ ۱۶ فروردین ۱۳۹۵ با شکایت اداره برق به جهت تحقیق به کلانتری احضار شدند. این پرونده برآمده از نظر و خواست بازجوی پرونده ایشان است.”

وی در ادامه افزود: “در تاریخ ۱۸ اسفند ۹۴ ماموران اداره اطلاعات به همراه بازجوی اطلاعات (کارشناس بهاییت) به صورت غیر قانونی وارد منزل ایشان شده، نسبت به تفتیش منزل و بازداشت ایشان اقدام نمودند. دوران بازداشت ایشان هشت روز به طول انجامید. در زمان تفتیش منزل بازجوی ایشان که در صحنه حاضر بود آقای ذبیحی گفت: “چرا کنتور برق را دستکاری کردی؟ شما بهاییان دزد هستید! تو می خواستی به نظام جمهوری اسلامی آسیب و خسارت بزنی، من در این مورد برایت به موقع پرونده ای تشکیل خواهم کرد.” تهدیدهایی اینچنینی در دوران بازداشت ایشان در بازجویی ها توسط بازجوی پرونده تکرار شد و این در حالی است که اتهام ایشان در جلسه تفهیم اتهام “تبلیغ علیه نظام” عنوان شد.”

آقای ذبیحی در رابطه با این پرونده روز شانزدهم و هفدهم به کلانتری مراجعه کرد و به جای افسر تحقیق، افسر اطلاعات ناجا از وی بازجویی کرده است.

لازم به ذکر که بهزاد ذبیحی در طی پنج سال اخیر ۴ بار بازداشت شده است و ۳ بار مغازه اش پلمپ گردیده است.











نامه سرگشاده ابراهیم فیروزی به دادستان جدید کشور



ابراهیم فیروزی، نوکیش مسیحی که ایام محکومیت خود را در زندان رجایی شهر کرج سپری می کند، در واکنش به انتصاب محمد جعفر منتظری نامه ای سرگشاده خطاب به وی نوشته که در پی می آید

ابراهیم فیروزی، نوکیش مسیحی که ایام محکومیت خود را در زندان رجایی شهر کرج سپری می کند با تکیه بر تجربه و مشاهدات خود دغدغه هایش را بعنوان یک زندانی عقیدتی طی نامه سرگشاده ای که در اختیار هرانا قرار داده است خطاب به دادستان جدید کل کشور بیان نموده است، متن این نامه عینا در پی می آید:

این نامه خطاب به محمدجعفر منتظری و آگاهی افکار عمومی نسبت به عملکرد دادستانی‌های کشور انتشار میابد

آقای محمدجعفر منتظری با گذراندن تجربه مدیریت در دیوان عدالت اداری به‌طور دقیق متوجه هستید که هیچ انسانی به‌ صرف داشتن ردای مذهب درستکار نیست چه رسد به مأمورینی که جزو ضابطین قضایی محسوب می‌شوند.

باید بدانید که هر آنچه در دوره ریاست شما اتفاق بیفتد به نام شما در حافظه تاریخی ثبت خواهد شد و اگر سروسامانی به صدور حکم بازداشت‌های ناحق و ظالمانه برای نوکیشان مسیحی ندهید بدانید که غایتش به برده شدن دادستانی‌های کشور در مقابل وزارت اطلاعات به‌عنوان یک ضابط قضایی خواهد انجامید. در این صورت وجود قوانین در جمهوری اسلامی کاملاً بی‌معنا خواهد بود.

امیدوارم اکنون‌ که به ‌عنوان دادستان کل کشور محدوده مسئولیت شما بیشتر از قبل شده است توجه ویژه به تابع نبودن دادستانی‌های کشور به گزارشات خلاف واقع و داستان‌پردازی‌های وزارت اطلاعات داشته باشید

اگر در جمهوری اسلامی مبنای قوانین کشور هست نباید دادستان‌ها از روی کم‌تجربگی گزارشات وزارت اطلاعات را بدون نقد پذیرفته و موجبات بازداشت نوکیشان مسیحی را فراهم آورند.

من به‌عنوان یک زندانی که مسائل مطرح در این نامه را از نزدیک تجربه کردم به شما میگویم از کج رفتاری‌های دادستان‌های قبلی درس عبرت بگیرید، افرادی که در طبقه حاکمیت قرار دارند به ‌خوبی از این حقیقت آگاهند که آنانی که تابع ولایت مطلقه فقیه هستند ازنظر تعداد اقلیت می‌باشند با این توصیف اگر همان‌طور که عرض کردم مبنای شما قانون است نباید دستگاه قضایی ولایت مدار با شهروندانی که قوانین را رعایت می‌کنند اما تابع اسلام یا ولایت‌فقیه نیستند به‌ناحق با اتهامات کاذب مورد تعقیب قضایی قرارشان بدهد و یا از سوی وزارت اطلاعات امنیت آن‌ها به خطر بیفتد.

اگر هدف نهایی دستگاه امنیتی حفاظت از امنیت طبقه حاکم است بدون شک دستگاه امنیتی به عاملی برای از بین رفتن امنیت اکثر شهروندان تبدیل می‌شود. / پایان

لازم به یادآوری است ابراهیم فیروزی ١٧ اسفندماه ۱۳۹۳ از سوى شعبه ٢٨ دادگاه انقلاب به ریاست قاضى مقیسه محاکمه شد.

این نوکیش مسیحی که ۳ شهریور ماه سال ۹۲ بازداشت شد، سابقه بازداشت های متعددی را دارد و پیش‌تر نیز از سوی دادگاه انقلاب رباط کریم به یک سال زندان و دو سال تبعید به شهرستان سرباز محکوم شده بود، اما باوجود اینکه از ۲۳ دی ماه سال گذشته محکومیتش به پایان رسید، همچنان در زندان بسر می‌برد تا حکم پرونده جدیدی که برایش تشکیل شده قطعی شود.

ابراهیم فیروزی هم اینک بر خلاف اصل تفکیک جرائم، در بند ده زندان رجایی‌شهر تحمل حبس می کند.












گزارش‌ها از «ضرب و شتم» و «شکنجه» بهائیان بازداشتی در گلستان
۲۴ شهروند بهایی که در سال ۹۱ در استان گلستان دستگیر شده بودند، در مدت بازداشت «مورد ضرب و شتم» قرار گرفته‌، «متهم به روابط نامشروع شده‌» و با روش‌های دیگری از جمله سرد نگهداشتن سلول «شکنجه» شده‌اند.

۱۲ نفر از این بهائیان که مهرماه ۹۱ بازداشت شده بودند، نهم آذر ماه‌‌ همان سال در نامه‌ای به رییس دادگستری استان گلستان خواستار رسیدگی به این موضوع شده بودند اما «تاکنون هیچ پاسخی نگرفته‌اند».

براساس محتویات این نامه، یکی از بازجویان «یک دست بند بسیار تنگ» به مچِ دست بهنام حسینی، یکی از بهائیان دستگیر شده، بسته و «حلقه دیگرش را به میله‌ای بالای سرش متصل» کرده و او را «روی سطحی شیبدار به گونه‌ای قرار دادند که فقط نوک پای» او به زمین برسد.

به گفته نویسندگان این نامه، بازجویان آقای حسینی را «مورد ضرب و شتم» قرار دادند، «لگد به ساق پا و زانوی وی می‌زدند. لای انگشتانش خودکار گذاشته بودند،‌ گاه پس گردنش و‌گاه در دهان ایشان می‌زدند و.. در ادامه وی را چندین ساعت زیر باران در شبی سرد نگه داشتند».

براساس این گزارش، بازجویان همچنین هنا عقیقیان، یکی از زنان بهایی دستگیر شده، را مجبور کرده‌اند که «به زیر میز» برود و «با لگد به پهلو و سایر بخش‌های بدن» او می‌زدند تا به سئوالات آنان پاسخ دهد و چون او به پرسش‌ها «آنگونه که میل بازجوی پرونده بود جواب نداد، بازجو برگه بازجویی را پاره و مچاله کرد و به زور در دهان» او قرار داد.

وب سایت کمپین بین‌المللی حقوق بشر همچنین به نقل «یک منبع آگاه» اعلام کرد که ۱۲ بهایی دیگر که در بهمن و اسفند ماه ۹۱ بازداشت شدند با «شکنجه‌های» دیگری مواجه بوده‌اند.

به گفته این «منبع آگاه»، بازجویان سلول انفرادی محل نگهداری این زندانیان را «سرد می‌کرده‌اند که تمام بدنشان از سرما به درد می‌آمده و وقتی اعتراض می‌کردند به آن‌ها گفته می‌شده چون همکاری نکرده‌اند باید الان با سرما کنار بیایند».

وی همچنین گفت که «همه» این زندانیان «متهم به روابط نامشروع شده‌اند» و «بازجویانشان به آن‌ها می‌گفته‌اند از همسر یا دخترانشان برای جذب مرد‌ها استفاده می‌کنند».

به گفته این «منبع آگاه» بازجوی یکی از زندانیان زن هنگام بازجویی «بیش از حد به او نزدیک می‌شده، با پا او را به کنج دیوار فشار می‌داده و پس از نزدیک شدن بیش از اندازه به او تهدیدهای زبانی می‌کرده است».

این شهروندان بهایی پس از مدتی با قرار وثیقه آزاد شدند اما در دادگاه جمعاً به ۱۹۳ سال زندان محکوم شده‌اند.

براساس این گزارش، شهنام جذبانی و شیدا قدوسی هر یک به ۱۱ سال زندان، بهنام حسنی، ‌ پریسا شهیدی، پریوش شجاعی، مژده ظهوری، بیتا موهبتی، بیتا هدایتی، وثاق سنایی، هنا عقیقیان، شهره صمیمی، هنا کوشک‌باغی فرحناز تبیانیان، پونه ثنایی و مونا امری حصاری، هر یک به ۹ سال زندان محکوم شده‌اند.

نوید معلمی، نازی تحقیقی حصاری، کارملیا بیدلیان، میترا نوری، روفیا پاکزادان، شیوا روحانی، سودابه مهدی‌نژاد، مریم دهقان و هوشمند دهقان نیز هر یک به شش سال زندان محکوم شده‌اند.

به گفته جامعه بهاییان اروپا، حدود ۳۰۰ هزار بهایی در ایران زندگی می‌کنند و این در شرایطی است که قوانین جمهوری اسلامی، بهاییت را به عنوان دین به رسمیت نمی‌شناسد و بهاییان در ایران از حق تحصیل در مقاطع بالا و استخدام در دستگاه‌های دولتی محروم هستند.

جامعه بهایی می‌گوید که پس از انقلاب سال ۵۷، بیش از ۲۰۰ بهایی توسط حکومت ایران کشته شده‌، هزاران نفر از بهاییان دستگیر شده و مورد آزار و اذیت قرار گرفته‌اند.

درهمین حال سیمین فهندژ، سخنگوی جامعه جهانی بهایی، در بهمن ماه گفته بود که بیش از ۸۰ بهایی زندانی هستند.











چهار بار بازداشت، سه مرتبه پلمپ محل کسب/ شرحی از آزار یک شهروند بهایی


بهزاد ذبیحی ماهفروجکی، شهروند بهایی اهل ساری که در تاریخ ۱۸ اسفند‌ماه سال جاری بازداشت و در سلول انفرادی اداره اطلاعات نگهداری می شد با تودیع وثیقه ۹۰ میلیون تومانی در تاریخ ۲۵ اسفند‌ماه آزاد شد. در همان روز دستگیری مغازه وی نیز با وجود مجوز کسب پلمپ شد. در طی چهار سال گذشته این چهارمین بازداشت این شهروند بهایی و سومین مرتبه پلمپ محل کسب وی است.

آقای بهزاد ذبیحی ماهفروجکی در ساعت هشت و نیم صبح روز ۱۸ اسفند ۱۳۹۴ بازداشت شد و منزل ایشان تفتیش گردید و در ساعت دو نیم بعد از ظهر همان روز مغازه اش پلمپ گردید.”

وی در ادامه افزود: “۵ فرد ناشناس که خود را مامور اداره اطلاعات معرفی نمودند، با داشتن برگه ای دستنویس که فاقد مهر و امضای مرجع قضایی بود نسبت به بازداشت ایشان اقدام نمودند. در ضمن تفتیش منزل ایشان، عکس پیشوایان مذهبی بهایی در منزل ایشان پاره شد و به مذهب ایشان توهین گردید. کتب مذهبی، لپ تاپ ، سه گوشی موبایل و… ایشان ضبط شد. در هنگام تفتیش منزل یکی از مامورین ایشان را هل دادند، به گونه ای که بر روی مبل افتادند. ایشان در زمان انتقال نیز چندین مرتبه مورد ضرب و شتم قرار گرفتند”

این منبع آگاه در مورد پلمپ محل کسب در ادامه گفت: “مسئولین دایره تخصصی اماکن با نظارت بازجوی اطلاعات (بنا به گفته خودشان در دوران بازجویی) در بعد از ظهر همان روز (کمتر از دو هفته مانده به پایان سال) اقدام به پلمپ مغازه ی عینک فروشی ایشان نمودند. این پلمپ در حالتی صورت گرفت که ایشان هیچ تخلف صنفی و یا قانونی مرتکب نشده بودند. جواز کسب ایشان برای مدت پنج سال تمدید شده و مالیات بر درآمد مغازه به صورت منظم پرداخت گردیده بود. همچنین مغازه ایشان در ۲۲ آبان ماه امسال به دلیل بسته بودن در یک روز تعطیل مذهبی بهایی، به مدت نه روز به صورت غیرقانونی پلمپ گردیده بود.”

این منبع در مورد اتهامات آقای ذبیحی اظهار داشت: “در روز نخست مسئولین قضایی ذی ربط اتهام ایشان را مساله ای غیرمذهبی عنوان نمودند، اما در جلسه تفهیم اتهام ” تبلیغ علیه اسلام و قرآن” به عنوان اتهام ایشان ابلاغ گردید. آقای ذبیحی دشواری مضاعفی را در زمان بازداشت تجربه کردند، وی در تمام طول بازداشت از حق ملاقات با خانواده محروم ماند همچنین تیم بازجویی ایشان را برای انجام مناظره بر مبنای تفتیش عقیده تحت فشار مستمر گذاشتند.”

وی در پایان تأکید کرد: ” طی چهار سال اخیر، این چهارمین باری است که ایشان بازداشت می شود و برای سومین بار حکم پلمپ مغازه ی ایشان صادر می گردد.”












روحیه صفاجو؛ شهروندی که در پی دفاع قانونی‌اش از حق تحصیل بازداشت شد


نزدیکان روحیه صفاجو، شهروند جوان بهایی می‌گویند که او به دلیل اقدامات قانونی و نامه‌نگاری به نهادهای قانونی در دفاع از حق تحصیل بازداشت شده است. روحیه صفاجو در کنکور سراسری ۱۳۹۳ و ۱۳۹۴ به دلیل بهایی بودن از ادامه تحصیل در دانشگاه بازماند و هم اینک به همراه دو دختر بهایی دیگر در زندان اوین بازجویی می‌شود.


ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، گفت: روحیه بعد از یک سال تمام پیگیری و وقتی از همه راه های قانونی به نتیجه نرسید فقط در یک دلنوشته در فیسبوکش موضوع را مطرح کرد و درد دلش را نوشت و همین منجر به بازداشتش شد.»

روحیه صفاجو روز هیجدهم اسفند در خانه اش از سوی هشت مأمور امنیتی شامل دو زن و شش مرد که خود را مأموران گاز معرفی کرده بودند، بازداشت شد. مأموران پس از فیلمبرداری از خانه و تفتیش کامل منزل اقلامی نظیر ۱۲۰ جلد کتاب، لپ تاپ، موبایل تبلت، آلبوم عکس، سی دی، روحیه صفاجو را با دستبند به دادسرای کرج منتقل کردند.

همزمان سه شهروند بهایی دیگر به نام های سرمد شادابی، تارا هوشمند و بهزاد ذبیحی نیز بازداشت شدند. مطابق تماس یکی از این افراد با خانواده اش، روحیه صفاجو، تارا هوشمند و سرمد شادابی هم اینک در زندان اوین به طور جداگانه بازجویی می شوند.

یکی از افراد خانواده صفاجو به گزارشگر هرانا گفته است مأموران در بازداشت های قبلی حتی شناسنامه های افرادی از خانواده را با خود برده و بازنگردانده اند.

پیشتر این چهار شهروند بهایی در کنکور شرکت کرده و پس از نقض پرونده به دلیل بهایی بودن از ادامه تحصیل محروم شده بودند. پس از محرومیت از تحصیل سرمد شادابی، روحیه صفاجو و تارا هوشمندبابت حوق از دست رفته خود شکایتی را تنظیم و دکتر حسین احمدی وکالت این شهروندان بهایی محروم از تحصیل را به عهده گرفت وبا استناد به اصول ۱۹ ، ۲۲ و سوم قانون اساسی دادخواست به دیوان عدالت اداری داده شد ولی با درخواست این شهروندان برای ادامه تحصیل در دانشگاه سراسری موافقت نشد.











دو درویش گنابادی در سروستان بازداشت شدند



دو درویش گنابادی با نام‌های ابراهیم فضلی و محمد علی سعدی که در حادثه‌ی سال ۱۳۹۰ شهرستان کوار توسط نیروهای امنیتی مورد اصابت گلوله قرار گرفته بودند، بار دیگر دستگیر و به زندان عادل‌آباد شیراز منتقل شدند.

دادسرای کوار این دو درویش ساکن شهرستان سروستان را بدون ارائه‌ی حکم قضایی فراخوانده بود که پس از مراجعه‌ی این دو به دادسرای سروستان، دستور بازداشت و انتقال آنها به زندان عادل‌آباد صادر گردید.

آقایان فضلی و سعدی در جریان حادثه ای که به تحریک چهار روحانی و شماری از مردم در شهرستان کوار علیه دراویش نعمت‌اللهی گنابادی راه افتاده بود، از ناحیه‌ی پا مورد اصابت گلوله قرار گرفتند. اما با وجود شکایت علیه ضاربان، خود به حبس و زندان محکوم شدند.

این دو درویش با وجود جراحت شدید و خونریزی به بازداشتگاه انفرادی منتقل شده و حتی پس از بستری در بیمارستان نیز مورد بازجویی قرار گرفته بودند.

شایان ذکر است، پس از حادثه کوار، شمار بسیاری از دراویش گنابادیِ سراسر کشور و جمعی از وکلا و فعالان حقوق آنان به حبس‌های سنگین، تبعیدهای طولانی‌مدت و محرومیت‌های اجتماعی محکوم شده‌اند.











چهار شهروند بهایی بازداشت شدند


منابع بهایی از بازداشت چهار شهروند بهایی در شهرهای مختلف خبر داده اند. این شهروندان روز گذشته به طور جداگانه در شهرهای تهران، کرج و ساری بازداشت شده و به مکان نامعلومی منتقل شده اند.



«کمپین نه به آزار و زندان هموطنان بهایی» نام های این شهروندان را تارا هوشمند، روحیه صفاجو، بهزاد ذبیحی و سرماد شادابی ذکر کرده است.

این کمپین از قول یک منبع آگاه گفته است که هنگام بازداشت این شهروندان منازل آن ها توسط مقامات امنیتی و اطلاعاتی تفتیش و کتب ،موبایل, تبلت و لپ تاپ ها را با خود برده اند.

پیشتر این چهار شهروند بهایی در کنکور سال ۱۳۹۲شرکت کرده و پس از نقض پرونده به دلیل بهایی بودن از ادامه تحصیل محروم شده بودند. پس از محرومیت از تحصیل سرمد شادابی، روحیه صفاجو و تارا هوشمندبابت حوق از دست رفته خود شکایتی را تنظیم و دکتر حسین احمدی وکالت این شهروندان بهایی محروم از تحصیل را به عهده گرفت وبا استناد به اصول ۱۹ ، ۲۲ و سوم قانون اساسی دادخواست به دیوان عدالت اداری داده شد ولی با درخواست این شهروندان برای ادامه تحصیل در دانشگاه سراسری موافقت نشد.













زوج‌های بهایی که در زندان‌ به استقبال بهار می‌روند

در روزهای پایان سال که خانواده‌های ایرانی در حال آماده شدن برای استقبال از سال نو هستند، یک زوج بهایی به نام‌های پیمان کوشک‌باغی و آزیتا رفیع‌زاده، دستگیر و برای اجرای احکام محکومیت‌های طولانی راهی زندان شدند.

در بین زندانیان سیاسی- عقیدتی، چهار زوج هستند که از پیروان آیین بهایی‌‌اند. این گزارش به معرفی ایشان می‌پردازد که این روز‌ها در زندان‌های ایران، دور از همدیگر و فرزندان‌شان به پیشواز سال جدید می‌روند.

پیمان کوشک‌باغی، شهروند بهایی، روز یک‌شنبه نهم اسفند ماه هنگامی که همراه فرزند شش ساله‌اش، بشیر، برای ملاقات همسرش آزیتا رفیع‌زاده به زندان اوین رفته بود، پیش از ورود به سالن ملاقات به وسیله سه فرد لباس شخصی بازداشت و برای اجرای حکم پنج سال حبس تعزیری به زندان منتقل شد.

در همین رابطه یکی از نزدیکان او می‌گوید: «بازداشت پیمان بدون احضار قبلی بود. به او حتی اجازه خداحافظی با همسرش را هم ندادند و او را بدون داشتن لباس مناسب زندان از فرزندش جدا و به مکانی نامعلوم بردند. پیمان پس از به زندان رفتن آزیتا در آبان ماه سال جاری چندین مرتبه به معاون دادستان (حاجیلو) و رئیس اداره اجرای احکام (نصیرپور) مراجعه کرده و از ایشان درخواست کرده بود به دلیل شرایط روحی و کم سن و سال بودن فرزندش و نداشتن سرپرست، او {خودش} را با احضار و اطلاع قبلی روانه زندان کنند تا بتواند بشیر را آماده کند که حاجیلو به او گفته بود برو، فعلا با تو کاری نداریم. اما یک‌شنبه روزی به طور خیلی غیرمترقبه‌ و پیش از ورود به سالن ملاقات، پیمان را در حضور فرزندش، بازداشت کردند.»

پیمان کوشک‌باغی و همسرش، آزیتا رفیع‌زاده در خرداد ماه سال ۹۰ هجری خورشیدی به اتهام همکاری با دانشگاه مجازی بهاییان ایران موسوم به موسسه علمی آزاد، دستگیر شدند. این زوج بهایی که در همین دانشگاه تحصیل کرده‌اند پس از فارغ‌التحصیل شدن در رشته مهندسی کامپیو‌تر، به تدریس آن‌لاین برای دانشجویان بهایی محروم از تحصیل پرداختند.

آزیتا رفیع‌زاده برای تکمیل تحصیلاتش به هند رفت و با مدرک فوق لیسانس در رشته کامپیو‌تر به ایران بازگشت. یک فرد مطلع در رابطه با دادگاه و حکم این دو شهروند بهایی به رادیو زمانه می‌گوید: «پیمان و آزیتا در اسفند ماه سال ۹۱ به دادسرای انقلاب تهران احضار و در آنجا از ایشان خواسته شد تا تعهد دهند با دانشگاه بهایی همکاری نکنند که در صورت امضای تعهد مزبور، پرونده بسته خواهد شد. عدم پذیرش تعهد توسط ایشان موجب شد که آزیتا در خرداد ۹۳ و پیمان در اردیبهشت ۹۴ در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی مقیسه، محاکمه و هر کدام به ترتیب به چهار و پنج سال حبس تعزیری محکوم شوند.»

اتهام این زوج بهایی، عضویت در تشکیلات غیر قانونی و گروهک ضاله بهاییت با هدف اقدام علیه امنیت کشور از طریق فعالیت در موسسه آموزشی بهایی بود و آزیتا رفیع‌زاده، پس از دریافت احضاریه در دوم آبان ماه سال جاری برای گذراندن محکومیت چهار سال حبس، خود را به زندان اوین معرفی کرد.

یکی دیگر از این زوج‌های بهایی زندانی در ایران، عادل نعیمی و الهام فراهانی هستند که نعیمی به ۱۱ سال حبس و همسرش به چهار سال حبس محکوم شده است.

این دو زندانیان بهایی زندان رجایی‌شهر و بند عقیدتی-‌سیاسی زنان زندان اوین هستند.

عادل بیش از سه سال و الهام بیش از دو سال است که در زندان است و شمیم نعیمی، فرزند این زوج بهایی هم در کنار پدر در حال گذراندن حکم سه سال حبس تعزیری است.

ایمان رشیدی و شبنم متحد و فریبرز باغی و ناطقه نعیمی، زوج‌های بهایی دیگری هستند که در زندان یزد پشت میله‌ها به سر می‌برند.

این دو زوج بهایی در رابطه با پرونده محکومیت ۲۰ شهروند بهایی در یزد، بازداشت و زندانی شده‌اند.


۲۰ شهروند بهایی در دهم مرداد ماه سال ۹۱ به‌طور هم‌زمان در شهرهای یزد، اصفهان، کرمان و اراک بازداشت و پس از سه هفته به قید وثیقه آزاد شدند. در شهریور ماه سال ۹۲، دادگاه انقلاب اسلامی یزد این شهروندان بهایی را به اتهام تبلیغ علیه نظام و اقدام علیه امنیت ملی با راه‌اندازی و عضویت در تشکیلات مخفی (بهایی) به حبس‌های یک تا چهار سال محکوم کرد.

محکومان از بهمن ماه سال ۹۳ یک‌یک به زندان احضار شدند که این دو زوج بهایی از جمله ایشان هستند.

روز ۲۸ اسفند ماه سال ۱۳۹۳ هم ایمان رشیدی و همسرش، شبنم متحد جهت اجرای حکم به زندان یزد فراخوانده شدند.

آغاز محکومیت این زوج بهایی که مصادف با روزهای پرالتهاب و شلوغ پایان سال و نزدیکی عید نوروز بود در هیچ رسانه بازتاب نداشت.

این دو شهروند بهایی، بیش از یازده ماه است که در زندان یزد محبوس هستند. ایمان به سه سال و شبنم به دو سال حبس تعزیری محکوم شده‌اند. این زوج جوان بهایی دارای فرزند نیستند.

فریبرز باغی، یکی دیگر از محکومان بهایی دادگاه انقلاب یزد است که در ۱۶ اسفند ماه ۹۳ راهی زندان شد. او و همسرش، ناطقه نعیمی به دو سال حبس تعزیری و یک سال حبس تعلیقی محکوم هستند.

او در نامه سرگشاده‌ای که پیش از زندان خطاب به قضات دادگاه انقلاب منتشر کرد، حکم دادگاه را در حق خود و همسرش ناعادلانه دانست و خواستار رفع حکم شد: «… به هنگام پیروزی انقلاب اسلامی ۱۳۵۷، نوجوانی ۱۴ ساله بودم و با توجه به ممتاز بودن در مدرسه، قصد ادامه تحصیلات دانشگاهی در رشته پزشکی را داشتم و حتی در آزمون ورودی “دبیرستان-‌دانشگاه شیراز” پذیرفته شدم و قرار بود بعد از اخذ دیپلم بدون کنکور وارد دانشگاه شوم. ولی بعد از انقلاب ۵۷ با شروع موجی از خشونت‌ها و تبعیض‌ها علیه بهاییان، حتی از اخذ دیپلم محروم شدم تا چه رسد به ورود به دانشگاه. اموال پدری‌ام مصادره شد. شوهر خواهرم دستگیر و به اعدام محکوم شد و تمام وقایع مدهشه‌ای که اجدادم قرن‌ها با آن دست به گریبان بودند، سراغ من و خانواده‌ام آمد. در‌‌‌‌ همان اوان با این‌که فرصتی عالی برای ادامه تحصیل در کانادا برایم فراهم شد، ولی پایبندی به عقاید مذهبی‌ام و عشق به ایران و ایرانیان مانع از این سفر گردید و محرومیت و تحقیر و تهمت و توهین را بر فرصت‌های پیشرفت و کسب افتخار و رفاه مالی ترجیح دادم و به شغل آزاد مشغول شدم.»

این زندانی بهایی به یکی از اتهاماتش یعنی راه‌اندازی تشکیلات مخفی و اقدام علیه امنیت ملی هم پرداخته و نوشته است: «عبارت تشکیلات مخفی از لحاظ امنیتی بار معنایی منفی و خطرناکی را به ذهن متبادر می‌سازد که باعث نگرانی است ولی وقتی به ماهیت عملکرد این تشکیلات از لحاظ مذهبی نگاه کنیم فعالیت‌هایی مثل رسیدگی به نیازمندان، حل و فصل اختلافات زناشویی و مالی و حتی تعلیم و تربیت کودکان بهایی و …، حتی اگر مخفی و سازماندهی شده هم باشد تهدیدی برای امنیت یک کشور نمی‌تواند باشد.»

فریبرز باغی در پایان نامه‌ خود قاضیان پرونده‌اش را خطاب قرار داده است: «قضات محترم در حال حاضر من فردی ۵۰ ساله‌ام با آرزوهایی که هنوز حسرت دست نیافتن به آن‌ها در دلم زنده است. با وجود این هیچگاه ولو برای لحظه‌ای فکر خیانت به وطن عزیزم یا هرگونه اقدامی شبیه به آن به ذهنم خطور ننموده است.»

انتشار این نامه در فضای مجازی اما نه تنها تاثیری در حکم این زوج بهایی نداشت، بلکه موجب تشدید مجازات فریبرز باغی هم شد و دادگاه انقلاب یزد در زمانی که وادر زندان بود، به اتهام تشویش اذهان عمومی دو سال حبس به محکومیت او اضافه کرد.

اما ناطقه نعیمی، همسر فریبر باغی هم پس از احضار در ۱۴ مهر ماه به همراه یک شهروند بهایی دیگر به نام اعظم مطهری، برای گذراندن محکومیت دو سال حبس، خودش را به زندان یزد معرفی کرد.

این زوج یک پسر و یک دختر دارند. لوا، دختر این زوج بهایی، اوایل سال جاری و بدون حضور پدر ازدواج کرد چون مسئولان زندان یزد از دادن مرخصی چند ساعته به پدر برای شرکت در مراسم عقد دخترش خودداری کردند.














یک نوکیش مسیحی در رباط کریم بازداشت شد

فریبرز آرزم نوکیش مسیحی، مجددا بازداشت شد. آقای آزرم پیش از این نیز به اتهام ترویج مسیحیت بازداشت شده بود.


فریبرز آرزم نوکیش مسیحی ایرانی روز دوشنبه با یورش نیروهای امنیتی بازداشت شده است.

این مامورین پس از یورش و بازرسی منزل مسکونی “فریبرز آرزم” مقالات مسیحی و کتب مقدس و تلفن همراه وی را نیز با خود بردند، و وی را به مکان نامعلومی به گفته آنها برای پاسخ به برخی سوالات منتقل کردند که تاکنون با گذشت حدود ۸ روز هیچ خبری از وی در دست نمی باشد.

این نوکیش مسیحی در گذشته به اتهام “ترویج مسیحیت در شهرستان رباط کریم” بازداشت شده بود که با گذراندن یک سوم حبس خود پس از مدت شش ماه در سال ۱۳۹۱ آزاد شده است.










دادگاه ذبیح الله رئوفی برگزار نشد


برخلاف قرار قبلی دادگاه ذبیح الله رئوفی شهروند بهایی برگزار نشد. این شهروند بهایی قرار بود امروز شنبه بیست و چهارم بهمن ماه ساعت ۱۰ در شعبه یک دادگاه انقلاب سنندج به ریاست قاضی سعیدی نیا محاکمه شود.


دادگاه ذبیح الله رئوفی شهروند بهایی که قرار بود امروز شنبه بیست و چهارم بهمن ماه ساعت ۱۰ در شعبه یک دادگاه انقلاب سنندج به ریاست قاضی سعیدی نیا محاکمه شود، برگزار نشد.

ذبیح الله رئوفی نیز در روز ۱۷ شهریور ماه سال جاری در سنندج از سوی مأموران وزارت اطلاعات بازداشت و در بیست و سوم همین ماه با قرار وثیقه ۳۰ میلیون تومانی آزاد شد.

آقای ذبیح الله رئوفی به گزارشگر هرانا گفته بود که علیرغم اینکه برخورد بازجویان با شخص وی خوب بوده ولی پس از آزادی متوجه شده که تعدادی از شهروندان غیربهایی که با وی مراوده داشتند نیز، طی همین مدت بازداشت شدند و مشخص نیست تحت چه شرایطی وادار شده اند که علیه وی به صورت خصوصی شکایت مطرح کنند.

یکی از این شهروندان که همزمان با ذبیح الله رئوفی بازداشت شده، آقای محمدصلاح الدین رشیدیان، به گزارشگر هرانا گفته بود که وی پس از بازداشت و در اداره اطلاعات، در پی تهدیدهای بازجویان به محاکمه به اتهام ارتداد و اعدام و وعده ی آزادی، مجبور شده است که شکایتنامه ای را علیه ذبیح الله رئوفی امضا کند.

به گفته آقای رشیدیان علاوه بر وی، دست کم سه شهروند دیگر به نام های “انتظار رحیمی”، “ژیلا نگهدار” و “شاهو محمدی” نیز به همین شیوه وادار به طرح شکایت علیه خانواده رئوفی شده اند

ذبیح الله رئوفی روز ۲۳ آذر ماه سال جاری به اتهام تبلیغ علیه نظام در شعبه دوم دادگاه انقلاب سنندج محاکمه شده و منتظر صدور حکم از این مرجع قضایی و امنیتی است.

گفتنی است، پروانه رحمانی، همسر ذبیح الله رئوفی که توسط اطلاعات شهر سنندج بازداشت شده بود در دیماه سال جاری با قرار وثیقه ۱۰۰ میلیون تومانی آزاد شد.


ذبیح الله رئوفی، شهروند بهائی اهل سنندج پیشتر و در سال ۸۸ بازداشت و به اتهام تبلیغ علیه نظام به یک سال حبس تعزیری محکوم شده بود که این حکم در دادگاه تجدید نظر به شش ماه حبس در شهرستان تویسرکان تبدیل شد و آقای رئوفی دوران این حبس را در آن شهرستان گذراند.












۲۴ بهائی در استان گلستان به زندان محکوم شدند



دادگاه انقلاب گرگان مرکز استان گلستان در ایران، طی چند روز گذشته ۲۴ شهروند بهائی را بنا بر اتهاماتی نظیر عضویت در تشکیلات غیرقانونی و تبلیغ علیه نظام در مجموع به ۱۹۳ سال زندان محکوم کرده است.

بر اساس حکم محسن قنبری، قاضی شعبه دوم دادگاه انقلاب گرگان، دو نفر از متهمان به نام‌های شهنام جذبانی و شیدا قدوسی هر کدام به ١١سال حبس تعزیری محکوم شده‌اند.

این افراد در پائیز سال ۱۳۹۱ در شهرهای گرگان، گنبد و مینودشت توسط اداره اطلاعات بازداشت، بازجویی و سپس به قید وثیقه آزاد شده بودند.

روند محاکمه‌ آنان به طور جداگانه از سال ۱۳۹۳ آغاز و حکم آنان اخیرا به طور دسته‌جمعی صادر شده است.

"همکاری با دول متخاصم از طرق کمک و فعالیت موثر در پیشبرد اهداف فرقه گرایانه و ضد اسلامی و ضد شیعی دولت‌های مستکبر و متخاصم" و "تبلیغ به نفع بهائیت و علیه نظام جمهوری اسلامی از طریق مشارکت در اجرای طرح روحی در سطح استان گلستان" از جمله اتهامات این افراد است.

بهائیان می گویند ظرف چند سال گذشته هیچ‌گونه فعالیت گروهی یا تبلیغاتی در ایران نداشته‌اند.

سیمین فهندژ، سخنگوی جامعه جهانی بهائی در مقر سازمان ملل متحد در ژنو، به بی‏‌بی‌سی فارسی گفت: "این افراد فقط به خاطر بهائی بودن و عضویت در جامعه بهائی این احکام سنگین" را دریافت کرد‌ه‌اند.

بنا بر احکام صادره، فرح تبیانیان، پونه ثنایی، مونا امری حصاری، بهنام حسنی، پریسا شهیدی، مژده ظهوری، پریوش شجاعی، تینا موهبتی، هنا عقیقیان، شهره صمیمی، بیتا هدایتی، وثاق سنایی و هنا کوشک‌باغی نیز هر یک به ۹ سال زندان محکوم شده‌اند.

دادگاه همچنین برای روفیا پاکزادان، سودابه مهدی‌نژاد، میترا نوری، شیوا روحانی، هوشمند دهقان، مریم دهقان، نازی تحقیقی کاملیا بیدلی و نوید معلم هر یک ٦ سال حبس در نظر گرفته است.


بنا بر حکم دادگاه، متهمان ۲۰ رو فرصت دارند که از حکم صادره به دادگاه تجدید نظر شکایت کنند.

قربانعلی دری نجف آبادی دادستان وقت ایران در اسفند سال ۱۳۸۷ اعلام کرد فعالیت‌های تشکیلات بهائی در تمامی رده‌ها و نیز هر تشکیلات جایگزین آن غیر قانونی و ممنوع است.

قانون اساسی ایران بهائیان را به عنوان یک اقلیت دینی به رسمیت نمی‌شناسد.

مقام‌های جمهوری اسلامی بارها اتهام تبعیض علیه بهائیان که از طرف سازمان ملل متحد نیز مطرح می‌شود را رد کرده اند.

به نظر می‌رسد حکم دادگاه انقلاب استان گلستان یکی از سنگین‌ترین احکامی باشد که ظرف چند سال اخیر علیه بهائیان ایران صادر شده است.

بنا بر گزارش جدید دیده بان حقوق بشر، تا ماه ۲۰ نوامبر ۲۰۱۵ حد اقل ۷۴ بهائی در زندان‏های ‏ایران محبوس بوده‌اند، از جمله این بازداشت شدگان هفت سرپرست سابق جامعه بهائی هستند که در مرداد ۱۳۸۹ قاضی محمد مقیسه، رئیس شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران برای هر یک از آنان ۲۰ سال حبس تعیین کرد.














دو تن در استان گلستان بازداشت شدند

دو شهروند بلوچ در محل سکونت خود در استان گلستان بازداشت شدند



به نقل از فعالین بلوچ، “عبدالله بلوچ فرزند” شریف و “عبدالله بلوچ” فرزند مجید در تاریخ ۱۹ دی توسط ماموران امنیتی بازداشت شدند.

ماموران برای بازداشت نامبردگان ساعت ۲۱:۳۰ به خانه آنها واقع در بلوچ آباد کوچک استاجیق از توابع علی آباد یورش برده و بدون برگه قضایی وارد منزل شده و این دو نفر را با خود برده اند.

تا لحظه تنظیم این خبر تماسی با خانواده خود نداشته و از علت بازداشت و محل نگه داری آنها نیز اطلاعی در دست نیست.

بنابر گزارش فعالان مدنی بلوچ موج دستگیری ها در استان گلستان در ماه های اخیر زیاد شده و این مساله باعث نگرانی مردم شده است.













اجبار به اعتراف تلویزیونی یک زندانی در زاهدان


منابع محلی می‌گویند که وزارت اطلاعات یک استاد علوم دینی اهل سنت را که در بازداشت است، طی جلسه ای در زاهدان مجبور به اعتراف تلویزیونی کرده اند.

فعالین بلوچ گزارش کرده است که روز پنجشنبه ۲۴ دی وزارت اطلاعات زاهدان با مدیر و برخی از اساتید مدرسه دینی “منبع العلوم کوه ون” جلسه ای در ستاد خبری وزارت اطلاعات برگزار کرد که در این جلسه “مولوی امان الله بلوچی”، جهت اعتراف در جلسه احضار شده است.

مولوی امان الله بلوچی استاد حفظ مدرسه دینی منبع العلوم کوه ون سرباز است که در تاریخ ۲۸ آبان ۹۴ به همراه حافظ عبدالرحیم بلوچی بازداشت شده است.

این وبسایت از قول “منابع آگاه” گزارش کرده است که در این جلسه مولوی امان الله بلوچی را با دستبند و لباس بازداشتگاه وزات اطلاعات زاهدان احضار کرده اند و او حضور ماموران وزارت اطلاعات و اساتید مدرسه دینی منبع العلوم کوه ون اعتراف کرده که اقدام به چند بمب گذاری خصوصا در منطقه مچکور مسیر ایرانشهر – سرباز، ترور محمدرضا صیادی کارمند ثبت احوال کلات، و ترور رضا سرگزی و … نموده است.

هنگامی که حاضران در جلسه از وی پرسیده اند “اگر واقعا تو این کارها را انجام داده ای چرا وقتی که استاد مدرسه دینی ما بودی هیچ وقت چنین چیزی از تو نشنیدیم؟” در جواب گفته است: “به هر حال شما وضعیت اینجا را بهتر از من می دانید”.

نزدیکان این روحانی همچنین گفته اند: “آثار آشفتگی و ترس در هنگام بیان این سخنان به طور کامل ظاهر بوده است”.


گفته می شود پیشتر گروه مسلح “جیش العدل” فعالیتهای انفجاری ادعاشده را در وبگاه خود به عهده گرفته بود و همچنین دست کم ۱۰ نفر از جوانان نصیر آباد با اتهامات مشابه در حالت بلاتکلیفی در زندان زاهدان به سر می برند.

گفتنی است همزمان با این جلسه (وزارت اطلاعات و مسئولان مدرسه دینی منبع العلوم کوه ون)، طی دو دو روز متوالی چهارشنبه و پنجشنبه مولوی دوست محمد رئیسی امام جمعه نصیر آباد نیز در مورد پرونده جوانان بازداشت شده نصیرآباد احضار و مورد بازجویی قرار گرفته است.











شمیس پورشاه رضایی از دانشگاه اخراج شد

به گزارش خبرگزاری بهایی نیوز شمیس پورشاه رضایی شهروند بهایی از دانشگاه آزاد واحد تهران مرکزی اخراج شد.

بنابر این گزارش این شهروند بهایی که پیشتر با رتبه 138 در رشته نمایش و کارگردانی موفق به حضور در دانشگاه آزاد تهران مرکزی شده بود به دلیل اعتقاد به دیانت بهایی اخراج شد.
این شهروند بهایی در حالی که ترم اول را در دانشگاه می خواند پس از آنکه معلوم گردید وی ستون دین را گزینه "سایر" انتخاب کرده بود و پس استعلام مسئولین حراست دانشگاه معلوم گردید شمیس پورشاه رضایی به دیانت بهایی اعتقاد دارد از دانشگاه اخراج شد.


بنابراطلاع مجموعه بهایی نیوز در روزهای اخیر تعدادی از شهروندان بهایی که اجازه حضور در دانشگاه ها را نیز پیدا کرده بودند پس از شناسایی آنها از دانشگاه اخراج شده اند.

اولین اعلامیه حقوق بشر جهانی در 10 دسامبر 1948 حق تحصیل را برای همه انسانها فارغ از نژاد، رنگ، عقیده، مذهب و جنسیت برابر می‌داند.

در سال‌های گذشته، اعلام "نقص در پرونده" داوطلبان بهایی ورود به دانشگاه‌ها در ایران معادل محرومیت از تحصیل آن‌ها بوده به نظر می‌رسد که این روند، در سال جاری نیز ادامه پیدا کند.

محرومیت از تحصیل بهاییان در دانشگاه‌های ایران با استناد به مصوبه‌ی ششم اسفند 1369 “شورای عالی انقلاب فرهنگی” صورت می‌گیرد که بهاییان را علاوه بر محرومیت از اشتغال در اماکن دولتی، از تحصیلات دانشگاهی نیز محروم می‌کند.

بر اساس بند سوم این مصوبه، نه تنها باید از ثبت نام بهاییان در دانشگاه‌ها جلوگیری به عمل آید بلکه چنان‌چه هویت بهایی فردی بعد از ثبت نام و “هنگام تحصیل” نیز احراز گردد، باید از تحصیل محروم شود.

محرومیت شهروندان بهایی پس از انقلاب اسلامی و اعلام انقلاب فرهنگی در ایران به صورت سیستماتیک اجرا شده است.














احضار و بازجویی یک فعال مدنی یارسان در کرمانشاه / احضاریه


سید امین عباسی شاه‌ابراهیمی، از اعضای مجمع مشورتی فعالان مدنی یارسان، از سوی پلیس اطلاعات و امنیت استان کرمانشاه احضار شد و مورد بازجویی قرار گرفت.

آقای عباسی روز بیست و نهم آذرماه طی احضاریه ای به پلیس اطلاعات و امنیت کرمانشاه احضار شد، در برگه‌ی احضاریه علت حضور، “حسب دستور مقام قضایی” قید شده است.

این فعال مدنی اقلیت یارسان به گزارشگر هرانا گفت که پس از حضور، وی به مدت چهار ساعت مورد بازجویی قرار گرفته و اتهام وی “تشویش اذهان عمومی از طریق فعالیت در شبکه های مجازی نظیر گوگل پلاس و فیسبوک” اعلام شده است.

به گفته‌ی آقای عباسی، وی از سوی دادستانی کرمانشاه نیز به همین اتهام مورد بازپرسی قرار گرفته است و این پرونده جهت بررسی و صدور حکم همچنان مفتوح است.

سید امین عباسی نحوه برخورد دادستانی با وی را “خوب” توصیف کرد و همچنین گفت که محمل این اتهامات نوشته‌های وی در فضای مجازی در راستای احقاق حقوق اقلیت یارسان بوده است.

“اجبار کودکان به یادگیری متون دینی اسلامی”، “عدم به رسمیت شناخته شدن به عنوان یک دین در ادارات دولتی” و “توهین به این اقلیت از سوی تریبون‌های مختلف، حتی صدا و سیما” از جمله مواردی بود که این فعال مدنی یارسان به عنوان نقض حقوق این اقلیت برشمرد.

سیاوش حیاتی، سخنگوی مجمع مشورتی فعالان مدنی یارسان، پیشتر در گفتگویی با هرانا، با اشاره به این موضوع گفت: “ما وقتی درخواست به رسمیت شناخته شدن از سوی قانون اساسی را داریم می گویند شما زیرمجموعه مسلمان و تشیع هستید، وقتی کار به گزینش و استخدام جوانان می رسد فقط با انکار و کتمان هویت استخدام یک جوان ممکن می شود، صرف انکار هویت و اعلام بریدن هم کافی نیست و شما باید اثبات کنید که واقعا از هویتتان بریدید.”

آقای حیاتی، با “تبعیض همه جانبه” خواندن آنچه بر اقلیت یارسان اعمال می شود، افزود: “قانون اساسی یارسان را به عنوان یک آیین به رسمیت نشناخته و در طول سال های حکومت جمهوری اسلامی ، ما حتی یک نماینده در مجلس یا نهادهای تصمیم گیری نداشتیم، به رسمیت شناخته شدن از سوی قانون اساسی در حال حاضر مهم ترین مطالبه پیروان این جمعیت است.”

به گفته آقای حیاتی مطالبات پیروان آیین یارسان ضمن اینکه کاملا جدی و واقعی است ولی چندان جنبه سیاسی ندارد: “اینکه بچه های ما هم مثل بقیه در این کشور بتوانند کار و زندگی کنند، خواسته ناحقی نیست و اینکه بدون هیچ دلیلی به اعتقادات و نمادهای ما توهین نشود مطالبه بزرگی نیست.”

گفتنی است طی خرداد تا مرداد ماه ۱۳۹۲ سه تن از پیروان آیین یارسان به نام های حسن رضوی، نیکمرد طاهری و محمد قنبری در اعتراض به تبعیض و رفتارهای توهین آمیز علیه این اقلیت، اقدام به خودسوزی کردند، این حرکت پس از آن انجام گرفت که سبیل یک زندانی یارسانی به نام کیومرث در زندان همدان به زور تراشیده شد، این اقدام، توهین به آداب و رسوم پیروان این کیش به شمار می‌رود.

پس از این واقعه، یکی از جوانان یارسانی همدان به نام حسن رضوی، به نشانه اعتراض در مقابل فرمانداری همدان اقدام به خودسوزی کرد که بر اثر شدت جراحات ناشی از سوختگی چندین روز بعد در بیمارستان درگذشت. در بامداد چهاردهم خرداد همان سال، یکی دیگر از پیروان یارسان به نام نیکمرد طاهری در برابر دوربین، خود را آتش زد و ساعتی بعد جان باخت.

اهل حق یا یارسان، آیینی است با مناسک عرفانی که جمعیت آنان در ایران حدود دو میلیون تن براورد می شود و بیشتر در مناطق غرب و شمال غرب ایران سکونت دارند.














یک نوکیش مسیحی در اصفهان بازداشت شد

گزارش ها از بازداشت نوکیش مسیحی “میثم حجتی” در اصفهان حکایت دارد.

همزمان با آغاز ایام جشن های کریسمس و سال نو مسیحی، عصر روز چهارشنبه دوم دیماه ۱۳۹۴، چهار تن از ماموران لباس شخصی طی اقدامی، نوکیش مسیحی “میثم حجتی” که در نزد برخی دوستان با نام “سروش” شناخته می شود را در منزل پدری اش بازداشت نمودند.

این منبع گفته است که این افراد لباس شخصی که خود را از ماموران اداره اطلاعات اصفهان معرفی کرده اند، با نشان دادن برگه ایی به پدر “میثم حجتی” به او گفته اندکه این برگه حکم تنفیتش و بازرسی از خانه می باشد که پس از آن ماموران وارد خانه شدند”.

ماموران لباس شخصی که چهار نفر بودند در بدو ورود اقدام به بازداشت نوکیش مسیحی “میثم حجتی” نمودند. ماموران پس از اینکه به دستان میثم دستبند زدند در همان جا و در برابر چشمان نگران پدر و مادرش چند سیلی به صورتش زدند.

ماموران اطلاعات اصفهان همچنین بطور کامل اقدام به تفتیش و بازرسی از خانه نمودند.

این منبع آگاه در ادامه افزود: “ماموران پس از بازرسی، برخی از وسایل شخصی میثم، اعم از تعداد چند جلد کتاب مقدس، سرودنامه مسیحی، برگه هایی از جزوات تعلیمی الهیات مسیحی، و همچنین کامپیوتر و تلفن همراهش را نیز ضبط و با خود بردند”.

ماموران همچنین حتی درخت کریسمس را که بمناسبت این ایام، زاد روز تولد عیسای مسیح، آراسته و تزئیین شده بود را نیز ضبط کردند. در حالی که در بسیاری از نقاط ایران در چنین ایامی خرید و فروش درخت کریسمس امری بسیار متداول و جا افتاده است.

لباس شخصی ها همچنین ضمن تهدید پدر و مادر میثم، خواهان عدم خبر و اطلاع رسانی درباره این موضوع توسط آنها شدند و در پی آن اقدام به ضبط تلفن های همراه آنان نمودند.

ماموران اطلاعات همچنین در مقابل پرسش پدر و مادر میثم که وی را به کجا خواهند برد جوابی نداده و فقط به این پاسخ اکتفا نمودند که میثم خود با شما تماس خواهد گرفت.

علیرغم گذشت شش روز از بازداشت این نوکیش مسیحی هنوز از مکان نگهداری و سلامت “میثم حجتی” خبری تاکنون در دسترس نیست.

لازم به یاد آوری است “میثم حجتی” از جمله فعالان نوکیش مسیحی است که پیش از این نیز سابقه بازداشت و دستگیری در کارنامه خود دارد.

وی پیش از این نیز یک بار در اسفند ماه سال ۱۳۹۰ شمسی “برابر با فوریه ۲۰۱۲ میلادی” در پی رخداد موج بازداشت جمعی از مسیحیان بشارتی در اصفهان، هم زمان با دستگیری کشیش “حکمت سلیمی” بازداشت شده بود. این نوکیش مسیحی نیز مانند سایرین پس از گذراندن حدود دو ماه در بازداشت، در مورخ ۱۱ اردیبهشت ماه ۱۳۹۱ با قرار وثیقه بطور موقت آزاد شد.

جمله نوکیشان مسیحی که در آن زمان تعداد آنان حداقل به ۱۳ تن می رسید، این افراد به اتهام ایمان و باورهای مسیحی، حضور در کلیساهای خانگی، تبلیغ و ترویج مسیحت، نگهداری کتاب مقدس و ارتباط با سازمانهای مسیحی در خارج از کشور، بارها مورد بازجویی قرار گرفتند.













تعدادی از نوکیشان مسیحی در شیراز بازداشت شدند


منابع محلی از بازداشت دست‌کم ده تن از نوکیشان مسیحی در جریان مراسمی در یک کلیسای خانگی در شیراز خبر داده اند.

روز جمعه چهارم دی ماه ۱۳۹۴، گروهی از نوکیشان مسیحی به مناسبت مراسم “کریسمس” (زادروز عیسی مسیح) و همچنین در آستانه سال نوی میلادی گردهم آمده بودند، که با هجوم ناگهانی ماموران لباس شخصی، بازداشت و به مکانی نامعلوم منتقل شدند.

بنا بر این گزارش، محسن جوادی، الهه ایزدی، محمد گلشنی کیا، رضا محمدی، محمود صالحی، موسی ساری پور، علیرضا علی قنبری، محمدرضا سلطانیان، “برادر خلیل” و یک تن دیگر (با هویت نامعلوم)، بازداشت شده اند.

ماموران امنیتی مسلح به بیسیم و سلاح کمری بوده ونحوه برخورد و بازداشت این شهروندان، “اهانت آمیز” توصیف شده است. وسایل شخصی بازداشت‌شدگان و همچنین ادوات دریافت ماهواره آن محل نیز ضمن تخریب، ضبط شده است.

از محل نگهداری و وضعیت بازداشت شدگان تا لحظه‌ی تنظیم گزارش اطلاع دقیقی مخابره نشده است.













پرونده سازی اداره اطلاعات سنندج علیه یک خانواده بهایی

اداره اطلاعات سنندج، با بازداشت تعدادی از نزدیکان یک خانواده بهایی، آن ها را وادار به شکایت خصوصی علیه این خانواده کرده است. این شهروندان تحت فشار مجبور شده اند با عناوینی نظیر تبلیغ بهاییت و گمراه کردن، از یک خانواده بهایی شکایت کنند.

ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، شهریورماه امسال اداره اطلاعات سنندج، ذبیح الله رئوفی شهروند بهایی را به اتفاق چند شهروند غیربهایی بازداشت کرد.

آقای ذبیح الله رئوفی به گزارشگر هرانا گفت که علیرغم اینکه برخورد بازجویان با شخص وی خوب بوده ولی پس از آزادی متوجه شده که تعدادی از شهروندان غیربهایی که با وی مراوده داشتند نیز، طی همین مدت بازداشت شدند و مشخص نیست تحت چه شرایطی وادار شده اند که علیه وی به صورت خصوصی شکایت مطرح کنند.

یکی از این شهروندان که همزمان با ذبیح الله رئوفی بازداشت شده، آقای محمدصلاح الدین رشیدیان، به گزارشگر هرانا گفت که وی پس از بازداشت و در اداره اطلاعات، در پی تهدیدهای بازجویان به محاکمه به اتهام ارتداد و اعدام و وعده ی آزادی، مجبور شده است که شکایتنامه ای را علیه ذبیح الله رئوفی امضا کند.

به گفته آقای رشیدیان علاوه بر وی، دست کم سه شهروند دیگر به نام های “انتظار رحیمی”، “ژیلا نگهدار” و “شاهو محمدی” نیز به همین شیوه وادار به طرح شکایت علیه خانواده رئوفی شده اند.

آقای رئوفی به گزارشگر هرانا گفت: “من که نمی دانم دقیقا چه اتفاقی افتاده است، ما با این افراد ارتباط خوبی داشتیم ولی بعد از بازداشت و آزادی دو سه نفرشان آمدند با معذرت خواهی که ما مجبور شده ایم شکایت کنیم علیه شما و حتی یک نفرشان نامه با دستخط و امضا نوشت که من مجبور شدم، یک آقایی هم که شکایت کرده بود آمد نصف شب در خانه ما داد و بیداد که شما باعث شدی زن و بچه مرا بگیرند.”

محمدصلاح الدین رشیدیان که هم اینک به قید وثیقه آزاد است (احضاریه و وثیقه ضمیمه است)، به گزارشگر هرانا گفت: “من به بازجو گفتم چه شکایتی بکنم وقتی ایشان نه تبلیغی و نه چیزی انجام داده و بازجو جواب داد که شما شکایت کن، ما قبلا از آنها تعهد گرفتیم که حتی اگر کسی شخصا هم از آنها درباره بهاییت سوال کرد، جواب ندهند.”


گفتنی است پروانه رحمانی، همسر آقای رئوفی، هم اینک در بازداشتگاه اداره اطلاعات سنندج زندانی است.

ذبیح الله رئوفی نیز در روز ۱۷ شهریور ماه سال جاری در سنندج بازداشت و در بیست و سوم همین ماه با قرار وثیقه ۳۰ میلیون تومانی آزاد شد. وی نیز توسط اطلاعات شهر سنندج بازداشت شده بود.

لازم به ذکر است که ذبیح الله رئوفی در روز ۲۳ آذر ماه سال جاری به اتهام تبلیغ علیه نظام در شعبه دوم دادگاه انقلاب سنندج محاکمه شده و منتظر صدور حکم از این مرجع قضایی و امنیتی است.

ذبیح الله رئوفی، شهروند بهائی اهل سنندج پیشتر و در سال ۸۸ بازداشت و به اتهام تبلیغ علیه نظام به یک سال حبس تعزیری محکوم شده بود که این حکم در دادگاه تجدید نظر به شش ماه حبس در شهرستان تویسرکان تبدیل شد و آقای رئوفی دوران این حبس را در آن شهرستان گذراند















بازداشت دستکم ۱۲ نفر از روحانیان اهل سنت از ابتدای سال تا کنون

در ۸ ماه اول سال ۹۴ دست کم ۱۲ تن از روحانیان و طلاب اهل سنت و یا کسانی که در سیستان و بلوچستان به تدریس یا تحصیل مشغول بوده اند بازداشت شده اند.

کمپین فعالین بلوچ” طی گزارشی نوشته است که این افراد از فعالان مذهبی اهل سنت بوده اند که علت بازداشت هیچ کدام از آنها رسما از سوی مسئولان بیان نشده است و برخی از آنها پس از بازداشت هیچ تماسی با خانواده خود نداشته و از محل نگه داری آنها اطلاعی در دست نیست.

همچنین امکان آزاد شدن دستکم دو نفر از آنها (مولوی عبدالشکور ناروئی و احمد ریگی) هست اما خبر موثقی در این زمینه به دست نیامده است.

اسامی این فعالان اهل سنت:

۱. مولوی عبدالشکور نارویی مدیر مدرسه علوم دینی اهل سنت منبع العلوم شیرآباد زاهدان در تاریخ اردیبهشت در استان لارستان بازداشت شد.

۲. احمد ریگی ماریشان طلبه دارالعلوم مکی زاهدان ۸ شهریور توسط وزارت اطلاعات بازداشت شد.

۳. سعید یاری پور طلبه منبع العلوم کوه ون شهرستان سرباز ۲۴ آبان هنگامی که برای مرخصی و دیدار خانواده به تهران برگشته بود توسط وزارت اطلاعات بازداشت.

۴. مولوی امین الله دهمرده فرزند مولوی شمس الدین، فعال مذهبی و مسئول مکتب علوم دینی روستای دهمرده (خلیفه گلاب) زابل ، روز پنجشنبه ۱۴ آبان توسط ماموران وزارت اطلاعات بازداشت شد.

۵. مولوی امان الله بلوچی فرزند حبیب الله امام جماعت یکی از روستاهای کیشکور سرباز ۲۸ آبان توسط ماموران وزارت اطلاعات بازداشت شد.

۶. حافظ عبدالرحیم کوهی فرزند ابراهیم استاد مدرسه دینی منبع العلوم کوه ون ۲۸ آبان توسط ماموران وزارت اطلاعات بازداشت شدند.

۷. مولوی عبدالرحیم گرگیج ۲۳ مهر توسط ماموران امنیتی در محل سکونتش استان گلستان بازداشت شد.

۸. مولوی عبدالحکیم گرگیج ۲۳ مهر توسط ماموران امنیتی در محل سکونتش استان گلستان بازداشت شد.

۹. مولوی جمعه گرگیج ۲۳ مهر توسط ماموران امنیتی در محل سکونتش استان گلستان بازداشت شد.

۱۰. مولوی محمد بلوچ ۲۳ مهر توسط ماموران امنیتی در محل سکونتش استان گلستان بازداشت شد.

۱۱. مولوی علیرضا اشترک فرزند جمعه، امام جماعت روستای قراول ازتوابع شهرستان کلاله ۲۳ مهر توسط ماموران امنیتی در جمع مردم بازداشت شد.

۱۲. ابراهیم زرین ۲۳ مهر توسط ماموران امنیتی در محل سکونتش استان گلستان بازداشت شد














بازداشت یک شهروند بهایی در طهران ( تهران )

به گزارش خبرگزاری بهایی نیوز به نقل از منابع آگاه شهرام نجف تومرائي یکی از شهروندان بهایی ساکن طهران (تهران ) صبح امروز بازداشت شد.


بنابر اطلاع منابع آگاه شهرام نجف تومرائي یکی از خادمین سابق جامعه بهایی در منطقه 7 طهران از سوی ماموران امنیتی بازداشت و به زندان اوین منتقل شده است.

این منبع مطلع در ادامه افزود که " ماموران امنیتی صبح زود به در این شهروند بهایی مراجعه کرده و با عنوان اینکه به دلیل تصادف کردن با ماشین پارک شده ایشان خواهان پرداخت خسارت به ایشان هستند وی را از منزل بیرون کشانده و پس از آن وی را به زندان اوین منتقل کرده اند که تا کنون از شرایط وی اطلاعی در دست نیست. "

پس از بازداشت این شهروند بهایی در طهران ( تهران) 7 مامور منزل این شهروند بهایی را تفتیش کرده اند.

در روزهای گذشته بیش از 17 شهروند بهایی در استان های اصفهان، تهران و مشهد از سوی نیروهای امنیتی بازداشت شده بودند که 7 تن از این شهروندان به قید وثیقه آزاد شده اند










اطلاعیه شورای ملی مقاومت: شدت یافتن سرکوب هموطنان بهایی
.
قتل یک هموطن بهایی، بازداشت ۱۷تن و پلمپ محل کسب و کار دهها تن دیگر
.

رژیم ضدبشری آخوندی در روزهای اخیر موج جدیدی از سرکوب و دستگیری هموطنان بهایی در سراسر کشور را به راه انداخته است. در روز 24آبان، ۱۷تن از بهاییان در شهرهای تهران، اصفهان و مشهد بازداشت شدند. نیروهای سرکوبگر ضمن بازرسی خانه‌ها و محل کار آنها بخشی از اموالشان را مصادره کردند.
.
همزمان در روزهای 23 و 24 محل کسب و کار شمار دیگری از شهروندان بهایی در رفسنجان، ساری، تنکابن و قائمشهر پلمب شد. عوامل نیروهای سرکوبگر صاحبان این واحدهای صنفی را به این خاطر از ادامه کسب و کار محروم کرده‌اند که آنها مغازه‌هایشان را در مناسبتهای مذهبی بهاییان تعطیل کرده بودند.
.
همزمان در روز 23 آبان کوروش روحی یکی از هموطنان بهایی در پارکینگ خانه‌اش در شیراز به نحو مشکوکی به قتل رسید.
.
مقاومت ایران سرکوب جنایتکارانه و وحشیانه بهاییان را قویاً محکوم نموده و از عموم مجامع بین‌المللی مدافع حقوق‌بشر و از اجلاس جاری مجمع عمومی ملل‌متحد و همه کشورهای عضو می‌خواهد فاشیسم دینی حاکم بر ایران را به‌خاطر نقض وحشیانه و سیستماتیک حقوق‌بشر از جمله اعدامهای جمعی و خودسرانه، سرکوب اقوام و ملیتهای گوناگون و پیروان ادیان و مذاهب و آیینهای مختلف را به شدیدترین محکوم نموده و پرونده جنایتهای این رژیم از جمله 120هزار اعدام سیاسی را به شورای امنیت ملل‌ متحد ارجاع دهد.

دبیرخانه شورای ملی مقاومت ایران
۲۵آبان ۱۳۹۴ (۱۶نوامبر ۲۰۱۵)












بازداشت یک شهروند بهایی به روایت شاهد عینی


یکی از شهود عینی جزئیات بازداشت نوید اقدسی، شهروند بهایی را طی نامه ای تشریح کرده است، از آنجا که این ماجرا به عنوان یک نمونه می تواند نشان دهنده رفتارهای غیرقانونی مأمورین امنیتی هنگام بازداشت شهروندان باشد، متن کامل نامه این شاهد عینی در ادامه می آید:

جزئیات بازداشت نوید اقدسی

در حدود ساعت ۱۰ صبح روز یکشنبه، ۲۴ آبان ماه ۱۳۹۴، چهار نفر مامور لباس شخصی با دو ماشین سمند و آردی با پلاک شخصی و با هویت پلیس مبارزه با مواد مخدر، روبروی منزل آقای “نوید اقدسی” توقف کردند. آنها پس از مدتی، زنگ هر سه طبقه را زده و ظاهراً همسایه ی ایشان را کنار در خروج می بینند. مامورین به بهانه ی اینکه در طبقه ی پایین – محل زندگی آقای نوید اقدسی- لابراتوارِ تهیه و تولید مواد مخدر شیمیایی شیشه قرار دارد، قصد ورود به خانه را داشتند. همسایه ی خانواده ی اقدسی به این افراد مظنون می شود و به آنها متذکر می گردد که آقای نوید اقدسی حتی سیگار هم نمی کشد. اما ماموران از او می خواهند که دخالتی نکند.

آقای نعیم اقدسی –برادر نوید اقدسی- که تازه از خانه خارج شده بود متوجه جریان می گردد و به خانه باز می گردد. یکی از مامورین از ایشان درخواست ارائه ی کارت شناسایی می کند. در مقابل، نعیم اقدسی نیز همین خواسته را عنوان می کند. مامور نیز کارت شناسایی خود را ارائه می کند که طبق گفته ی آقای نعیم اقدسی، کارت شناسایی مامور، کارت مخصوص پلیس مبارزه با مواد مخدر بوده و عکس روی کارت، با چهره ی او مطابقت داشته.

به ایشان برگه ای کپی شده، در رابطه با دستگیری آقای نوید اقدسی نشان می دهند؛ بدون اجازه ی رویت جزییات؛ هنگامی که ایشان از آن ها درخواست اصل حکم را می کند و تقاضای مطالعه ی محتویات برگه را مطرح می نماید، در پاسخ، به ایشان می گویند که به او مربوط نمی شود. طبق گفته ی خانواده ی اقدسی و پس از نیم نگاهی به برگه ی کپی شده، در آن، اثری از اسم آقای نوید اقدسی نبوده و هیچ گونه سربرگ و مهر و امضایی که مشخص کننده باشد، نداشته.

از برادر، درخواست می شود که درِ طبقه ی پایین –محل سکونت آقای نوید اقدسی- را برای آن ها باز کند که ایشان کلید آن را نداشته. پس مامور دیگری از طریق قسمت جنوبی ساختمان، از روی دیوار به داخل حیاط پریده و توسط ابزار و وسایل، قفل ها را بریده و در قفل شده ی حیاط را از پاشنه باز کرده و ماموران به داخل حیاط وارد می شوند.

آقای نوید اقدسی که داخل منزل خود بوده متوجه جریان می شود. وی به قصد خروج، به طرف درِ شمالی، حرکت می کند که با مامورین روبرو می گردد و دستگیر می شود. ماموران پس از بازداشت نوید اقدسی، به منزل پدر و مادر ایشان رفته و در حدود ۱۵ دقیقه آن جا را بررسی می کنند و بعد به اتاق آقای نوید اقدسی که در طبقه ی زیرهمکف بوده وارد می شوند. در حدود ۹۰ الی ۱۲۰ دقیقه به تفتیش اتاق ایشان می پردازند و هارد کامپیوتر، کتاب ها، سی دی ها، دی وی دی ها، فلش مموری ها و عکس های آقای عطاالله رضوانی پسر خاله ی نوید اقدسی را ضبط می کنند. (آقای عطاالله رضوانی، در شهریور سال ۱۳۹۲ در بندرعباس به قتل رسیده اند و هنوز قاتل ایشان بعد از حدود ۲ سال مشخص نشده و پیگیری های جدی در این رابطه صورت نگرفته است.)

مادر آقای نوید اقدسی پس از ورود مامورین، قصد تماس با نیروی انتظامی را داشته. ماموران لباس شخصی، پس از آگاهی از این مورد، مانع این عمل می شوند و یکی از آنها به سمت تلفن رفته و آن را از پریز درآورده.


آنها به خانه ی برادر نوید اقدسی، -آقای نعیم اقدسی- نیز رفته و دو لپ تاپ ایشان و چندین فلش مموری را ضبط می کنند. ماموران، بدین صورت، هر سه محل زندگی نوید اقدسی، پدر و مادر وی و برادرش را تفتیش می کنند که بیشترین زمان را در واحد خود ایشان (نوید اقدسی) می گذرانند.

از مامورین که به اتهام ساخت مواد مخدر شیمیایی وارد خانه شده بودند، بار دیگر در مورد دلیل این دستگیری سوال می شود. در جواب می گویند که جرم بهایی بودن نیز به جرم او اضافه شد.

در صورتی که این اتهام دروغین بهانه ای بیش نبوده و همزمان، ۱۶ بهایی دیگر را نیز به بهانه های واهی در شهرهای طهران، اصفهان، و مشهد نیز دستگیر کرده اند.

طبق گفته ی خانواده ی ایشان، یکی از مامورین به آنها گفته است آقای نوید اقدسی را به شعبه ی ۳ بازرسی دادسرای شهید مقدس خواهند برد.

لازم به ذکر است که در حدود ساعت ۱۸ عصر، آقای نوید اقدسی به خانه زنگ زده و از صحت و سلامت خود خبر می دهد و در تماس دیگری که حدود ۹۰ دقیقه بعد داشته، اظهار می کند که ایشان را فردا، یعنی روز دوشنبه، ۲۵ آبان ماه، به دادسرای شهید مقدس خواهند برد. البته از جای کنونی ایشان اطلاعات موثقی در دست نیست.















محل کسب پانزده شهروند بهایی در مازندران پلمپ شد


– پانزده واحد صنفی متعلق به شهروندان بهایی به طور هم زمان در سه شهر ساری، قائم شهر و تنکابن در استان مازندران، از سوی اداره اماکن پلمپ و بسته شدند.


یک شهروند بهایی با تأیید این خبر، به هرانا گفت: “روز شنبه ۲۳ آبان یکی از تعطیلات مذهبی بهاییان بود که صاحبان بهایی مغازه های پلمپ شده هم طبق آیین مذهبی شان مغازه هایشان را تعطیل کردند. احتمال می رود پلمپ محل های کسب بهاییان در پی تعطیل کردن مغازه هایشان در روز شنبه بوده باشد.”

اسامی شهروندان بهایی و واحدهای صنفی پلمپ شده، عبارت است از:
ساری:
اشکان خلیلی (سیم پیچی)- بهزاد ذبیحی (عینک فروشی)- بزرگمهر حر (عینک فروشی) و هوشمند گلی (پوشاک)
قائم شهر:
نیما نوع خواه (اسباب بازی فروشی)- سهراب لقایی (عینک فروشی)- سهیل حق دوست (عینک فروشی)- فرزاد ثابتی (آپاراتی)- نیما میری (آرایشی و بهداشتی) و چنگیز درخشانیان (آرایشی و پزشکی)
تنکابن:
امید قادری (فروشنده دزدگیر)- فرهاد تقی پور (فروشنده و نصاب کولر)- روح الله ایقانی (تعمیرکار یخچال)- میشل و آرمین اسماعیل پور (فروشنده و نصاب کولر)

موارد زیادی از پلمپ محل کار شهروندان بهایی به دلیل تعطیلی در مناسبت های مذهبی تا کنون گزارش شده است که از جمله می توان به بیش از ۱۷۰۰ روز پلمپ غیرقانونی ۳۲ واحد صنفی بهاییان ساری در شش ماهه اول سال جاری اشاره کرد.


یک شهروند بهایی پیشتر درباره دلایل این محدودیت ها گفته بود: “در آیین بهایى ۹ روز تعطیل مذهبى وجود دارد که بعضا مصادف با تعطیلات رسمى در تقویم ایران نیست ولى طبق دین بهاییت، کسب و کار در این روز ها جایز نیست و بهاییان این روزها را تعطیل مى کنند، ولى اداره اماکن مى گوید شما حق تعطیل کردن کار در این روزها را ندارید و بهایى ها هم قبول نمى کنند.”

به عقیده مشاوران حقوقی هرانا، آیین نامه اجرایی ماده بیست و هشت قانون نظام صنفی، در صورتی تعطیلی غیرمجاز واحدهای صنفی را مشمول پیگیری می داند که اولا بیش از ۱۵ روز باشد و ثانیا بدون اطلاع به مراجع رسمی باشد، در حالی که جمع کل تعطیلات رسمی مذهبی بهاییان از پانزده روز در کل سال کمتر است و شهروندان بهایی بارها موضوع تعطیلات رسمی و مذهبی خود را با مراجع ذیربط در میان گذاشته اند.
















ماموستا طه کریمی و شاگردانش بازداشت شدند

ماموستا سید طه کریمی از مبلغین سنی مذهب مهاباد به همراه یازده تن از شاگردانش بازداشت شدند.


ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، ماموستا سید طه کریمی از روحانیون سنی مذهب به همراه یازده تن از شاگردانش در روستای قره بلاغ از توابع مهاباد، بازداشت شده است. هویت بقیه بازداشت شدگان هنوز مشخص نیست.

از اتهامات و دلایل بازداشت و محل نگهداری این افراد اطلاع دقیقی در دست نیست.

لازم به یادآوری است ماموستا سید طه کریمی پیشتر نیز در سال ۱۳۹۱ بازداشت شده و مدت ۱۷ ماه در زندان رجایی شهر کرج محبوس بود.












بیش از یک سال بلاتکلیفی فرزند و برادرزاده امام جمعه نصیرآباد


ـ با گذشت بیش از یک سال از بازداشت امین رئیسی برادرزاده امام جمعه نصیرآباد و نجیب رئیسی فرزند مولوی دوست، همچنان بدون حکم در بازداشت به سر می برند.


به نقل از فعالین بلوچ، نیروهای امنیتی بامداد ۲۴ مهر۹۳ بدون داشتن حکم قضایی به خانه امین رئیسی هجوم آورده و وی را به همراه پدرش مولوی فضل الرحمن رئیسی بازداشت کردند، مولوی فضل الرحمن که حدودا ۶۰ سال سن دارد دو روز پس از بازداشت آزاد شد.

در هفته اول بازداشت امین رئیسی دادگاه شهرستان راسک حکم آزادی امین رئیسی را به قید وثیقه صادر می کند، اما علی رغم اینکه خانواده وی تودیع وثیقه کرده و نامه آزادی از دادگاه گرفتند نیروهای امنیتی از آزادی امین رئیسی ممانعت کردند و ۱۴ آبان ۹۳ نجیب رئیسی فرزند مولوی دوست محمد رئیسی امام جمعه نصیرآباد را بازداشت می شود.

بنابر این گزارش، نیروهای امنیتی هنگام بازداشت نجیب رئیسی بر صورت او اسپره فلفلی پاشیده و با ضرب و جرح ایشان را بازداشت کرده اند.

مسئولان بارها به خانواده این دو بازداشتی وعده آزادی فرزندان آنها را داده اند اما بیش از یک سال است که این دو زندانی در بلاتکلیفی بسر می برند.

گفتنی است که بعد از بازداشت این دو شهروند بلوچ نیروهای سپاه به همراه ده ها خودرو نظامی و چند دستگاه آمبولانس و صدها نیرو در تاریخ ۱۴ دی ۹۳ با یورش به روستای نصیرآباد بیش از سی شهروند بلوچ را بازداشت کردند، که دستکم ۸ نفر از این افراد همچنان در بازداشت به سر می برند.


این بازداشت شدگان بعد حدود شش ماه شکنجه در بازداشتگاه های سپاه و آگاهی نیروی انتظامی روز پنجشنبه۲۱خردادماه۱۳۹۴ به زندان مرکزی زاهدان انتقال داده می شوند.

بنابر گزارش های رسیده بازداشت شدگان نصیرآباد در ملاقات های خود که با خانواده داشته اند گفته اند که “مورد سخت ترین شکنجه ها” قرار گرفته اند تا به مواردی دیکته شده “اعتراف” کنند.

خانواده این بازداشت شدگان اما به بیگناهی آنها تاکید دارند و در نامه های جداگانه دادخواهی خود را به مسئولین کشور و مجامع بین المللی رسانده اند و خواهان برگزاری دادگاهی علنی و عادلانه و حق داشتند وکیل برای آنها شده اند، خود بازداشت شدگان نیز بر بیگناهی خود تاکید کرده اند.

















بازداشت و بی خبری از ۱۳ نوکیش مسیحی در ورامین

با گذشت بیش از یک هفته از بازداشت ۱۳ نوکیش مسیحی در ورامین، هنوز از اتهامات و محل نگهداری آنان اطلاعی در دست نیست.

ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، این نوکیشان روز یکشنبه دهم آبان ماه، حین برگزاری یک جلسه مذهبی در یک کلیسای خانگی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شدند.


، این افراد هنوز موفق به تماس با خانواده های خود نشدند و مشخص نیست از سوی چه نهادی بازداشت شده اند.

محمد شاه قاسمی، زری شاه قاسمی، بهرام تاجیک و سیمین میرزایی اسامی چند تن از باداشت شدگان است.

گفته شده است که بازداشت شدگان از اعضای “کلیسای امانوئل” بوده اند که پس از تعطیلی از سوی مراجع امنیتی، در کلیساهای خانگی جلسات مذهبی خود را برگزار می کردند












مصادره اموال یک شهروند بهایی در سمنان



مأمورین قضایی با ورود به انبار کارخانه شیشه تراشی افراسیاب خانجانی، اجناس را مصادره و به محل نامعلومی منتقل کردند.


روز یکشنبه دهم آبان ماه، نیروهای امنیتی با حکم قضایی وارد انبارهای نگهداری شیشه این شهروند بهایی شده و اجناس موجود در انبار را ضبط و منتقل کردند.

پیشتر نیز در سال ۱۳۹۱ کارخانه تولیدی آقای افراسیاب خانجانی پلمپ و مصادره شده و کارت بازرگانی این شهروند بهایی باطل اعلام شده بود.

چندی پیش نیز خبری مبنی بر تخریب مراتع و زمین های کشاورزی این خانواده بهایی در سمنان گزارش شده بود.

















بيانيه زندانيان سياسي گوهردشت در محكوميت اعدام شش زنداني عقيدتي اهل سنت

تعدادی از زندانیان سیاسی زندان گوهردشت کرج طی یک بیانیه , اعدام جنایتکارانه ٦ تن از زندانیان اهل سنت کرد را محکوم کردند.

متن بیانیه بدین قرار است:

ماشین اعدام نیز، چاره ساز رژیم نیست!!
.
رژیم این روزها با وحشی گری هر چه تمام تر ماشین اعدام را به کار انداخته و فقط طی سه روز گذشته بیش از 60 نفر را اعدام کرد که شش نفر از زندانیان عقیدتی اهل سنت بودند. دادرسی غیر عادلانه ، شکنجه در حین بازجویی، و صدور احکام در دادگاههای غیر علنی و غیر منصفانه و به ویژه نحوه اعزام زندایان برای سلول های انفرادی پیش از اعدام و حلق آویز کردن زندانیان در نیمه های شب، از وحشیانه ترین و ضد انسانی ترین رفتارهای این جکومت ارتجاعی است.
.
تردیدی نیست که شتاب بخشیدن به اعدام، د شرایطی که رژیم محتاج ترجم غرب برای توافق در پرونده مشکوک و ماجراجویانه هسته ای است، فقط به دلیل ترس و وحشت از خیزش های مردمی، اختلاف های درون حکومتی ، بحران های اجتماعی و فروپاشی جکومت است.


گمان باطل عامل اسیدپاشی جکومت این است که اگر بر تعداد اعدام ها بیفزاید، حتما در گسترش اعتراضات مردمی، تأثیر بازدارنده دارد، در حالی که فشارهای بسیار شدید ناشی از فقر عمومی و سرکوب اجتماعی به نقطه غیر قابل برگشت رسیده و در وضعیت کنونی، هر نوع رفتار خشونت آمیز از ناحیه رژیم، به مثابه ریختن بنزین، بر آتش است به همین دلیل از همان ساعات اولیه انتشار خبر، احتمال اعدام شش زندانی عقیدتی، خانواده ها و برخی فعالین مدنی مخالف اعدام و شکنجه رو به روی زندان رجایی شهر (قتلگاه زندانیان) دست به اعتراض زده و ساعاتی پس از حلق آویز کردن گروهی از زندانیان همبندی آنان در سالن 10 زندان با شعار الله اکبر-مرگ بر خامنه ای ، لرزه بر اندام زندانبانان و قاتلان انداخته و همگی آنان در پشت درب بند جمع شده و فکر چاره جویی افتادند.
.
رژیم در بحران فروپاشی غلطیده و جنگ و نزاع های جناح های مختلف آن از محافظه کار و اصلاح طلب به خوبی این واقعیت را آشکار ساخته است، تا آنجا که رفسنجانی خواهان بستن تریبون مجلس شده، وزیر بهداشت از فاجعه در زندان ها می گوید، سخنگوی شورای نگهبان رژیم وضعیت حکومت را به جزایر سلطان نشین تعبیر میکند و فرمانده نیروی انتظامی از شرمساری به دلیل جنایات ارتکابی در کهریزک حرف میزند.


از دیگر سو، سندیکاها، اتحادیه ها و انجمن های مدنی - صنفی جایگاه تاریخی خود را با راه اندازی اعتراضات مردمی متشکل از کارگران، معلمان، پرستاران، دانشجویان، زنان و پشتیبانان محیط زیست بیش از پیش نشان میدهند.
سرعت گسترش این اعتراضات به ویژه در آستانه برگزاری روز جهانی زن در روز 17 اسفند، حکومت را با بهت و هراس رو برو ساخته است، این مسئله به خوبی نشان میدهد که نقش تشکل ها در سازمان دهی اعتراضات صنفی و دموکراتیک تا چه اندازه با اهمیت است و ان در حالی است که معلم ها و سایر طبقات ، اجتماعی در تظاهرات صنفی خود، آزادی زندانیان سیاسی و مخالفت با اعدام و شکنجه را خواستار شدند. بعنی این که مسئله آزادی و مسائل معیشتی و اقتصادی در وضعیت کنونی، دو روی سکه است.
.
حکومت در برابر موج فزاینده اعتراضات از یک سو و به دریوزگی افتادن در مذاکرات هسته ای و ناتوانی از حل بحران های درونی از دیگر سو راه اعدام را برگزیده و البته ناگفته آشکار است ، بخش های زیادی از نیروهای درون حکومت نیز با این روبکرد مخالفت جدی دارند. زیرا از عواقب ویرانگر آن برای تسریع در فروپاشی آگاه هستند.
.
گروه های مختلف اجتماعی که با هر نوع اعدام و شکنجه مخالف هستند و بر حقوق اساسی شهروندان به ویژه نفی هر نوع تبعیض و نا برابری جنسیتی تأکید می کنند، روز 17 اسفند با حضور در میتینگ هایی که به همین منظور و در تهران با آزادی خواه و عدالت طلب در برابر کانون وکلا برگزار می شود شرکت خواهند کرد تا عملا با حکومت نشان بدهند، سرکوب و اعدام راه حل پاسخگویی بحران های ناشی از اندیشه و عمل خود آن ها، نیست و تمکین در برابر حقوق اساسی مردم، امری الزامی است.



زندانیان سیاسی زندان رجایی شهر

فرید آزموده
مجید اسدی
سهیل بابادی
خالد حردانی
ایرج حاتمی
افشین حیرتیان
شاهرخ زمانی
سعید شیرزاد
حشمت الله طبرزدی
علیرضا فراهانی
ابوالقاسم فولادوند
صالح کهندل
سعید ماسوری
علی معزی
پیروز منصوری
رضا اکبری منفرد
اسدالله هادی



















بازداشت و احضار سه تن از پیروان طریقت یارسان در همدان و کرمانشاه



دو تن از پیروان آئین یاری (اهل حق)، طی روزهای گذشته در همدان بازداشت شدند. همزمان یکی از بازداشتی های سال گذشتۀ این طریقت، از سوی اداره اطلاعات کرمانشاه احضار شد.


ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، امین ایهاوند و همسرش مژگان عباس باشی، از پیروان طریقت یارسان، روز چهارشنبه ۲۹ مهر ماه ۹۴، در مقابل دانشگاه بوعلی همدان از سوی سرنشینان دو دستگاه خودرو بازداشت شدند.

بر اساس گزارش شاهدان، ماموران امنیتی در حالی که بیسیم به دست و مسلح به سلاح کمری بوده، این زوج را با خشونت سوار خودرو نموده و عابرانی را که متعحب و نگرانِ این اقدام بودند، با تهدید متفرق ساختند.

هنوز از علت دستگیری، محل بازداشت و وضعیت این دو پیرو طریقت اهل حق، خبری منتشر نشده است و مراجعات خانواده و خویشاوندان آنها به مراجع قضایی و انتظامی، نتیجه ای نداشته است.

وبلاگ «صوفی جم خانه»، از وبگاههای حامی طریقت یارسان (اهل حق)، متعلق به این زوج بوده، که همزمان با بازداشت آنها، توقیف و مسدود شده است.

همزمان گزارش شده است که جهانگیر سلیمی، از فعالان و حامیان طریقت اهل حق، طی تماس تلفنی از سوی اداره اطلاعات کرمانشاه، به این نهاد امنیتی احضار شده است.

آقای سلیمی سال گذشته دستگیر و چندین ماه در بازداشت به سر برد، تا اینکه با قرار وثیقه به طور موقت آزاد شد.


طی سال‌های اخیر جمع زیادی از پیروان اهل حق (یارسان) به مراجع امنیتی و قضایی احضار و مورد آزار و تهدید و محرومیت از حقوق اجتماعی قرار گرفتند.

آیین یارسان (اهل حق) مسلکی عرفانیست که سابقه ای بیش از هفتصدساله دارد و پیروانش عمدتا در غرب ایران، شرق و شمال عراق و قره باغ قفقاز ساکن اند، البته شمار زیادی از پیروان این کیش هم بر اثر کوچ و مهاجرت در مناطق مختلف ایران پراکنده شده‌اند.













بازداشت یک نوکیش مسیحی در تهران




- مهتاب محمدی، نوکیش مسیحی ساکن تهران از سوی نیروهای امنیتی بازداشت شده است.

ارگان مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، مهتاب محمدی، نوکیش مسیحی ساکن تهران از سوی نیروهای وزارت اطلاعات بازداشت و به محلی نامعلوم منتقل شده است.

بنا بر همین گزارش چندی پیش مادر و خواهر مهتاب محمدی که هر از نوکیشان مسیحی هستند توسط نیروهای امنیتی وزارت اطلاعات احضار می شوند. با عدم حضور ایشان و مخفی شدنشان، نیروهای امنیتی به خانه مهتاب محمدی هجوم برده و او را بازداشت می کنند.

لازم به ذکر است که تاکنون هیچ اعلام رسمی در ارتباط با بازداشت این فرد انجام نشده و از محل بازداشت وی اطلاعی در دست نیست.









ملک محمد آبادیان به قید وثیقه آزاد شد





ملک محمد آبادیان زندانی زندان مرکزی زاهدان که بیش از ۳ سال و نیم در بازداشتگاه وزارت اطلاعات و زندان مرکزی زاهدان در وضعیت بلاتکلیف بود آزاد شد.


به نقل از فعالین بلوچ، ملک محمد آبادیان زندانی زندان مرکزی زاهدان که بیش از ۳ سال و نیم در بازداشتگاه وزارت اطلاعات و زندان مرکزی زاهدان در وضعیت بلاتکلیف بود، صبح امروز سه شنبه ۲۸ مهر با وثیقه ۵۰۰ میلیون تومانی آزاد شد.

یکی از بستگان آبادیان گفت: “چند روز پیش محمد مرزیه دادستان زاهدان با مراجعه به زندان مرکزی زاهدان پیشانی ملک محمد را بوسیده و از اینکه در این مدت در وضعیت بلاتکلیف در حبس بوده و اذیت شده عذر خواهی کرده است”.

ملک محمد آبادیان که پس از ۱۰۰ روز از آخرین جلسه دادگاه خود و همراهانش از سوی دادگاه انقلاب زاهدان به اتهام اقدام علیه امنیت ملی حکم اعدام دریافت کرده بود پس از اعتراض به حکم و تلاش علما و معتمدان اهل سنت استان سیستان و بلوچستان، حکم وی در دیوان عالی کشور لغو شد.

این زندانی همواره بر بی گناهی خود تاکید کرده و احکام دادگاه انقلاب زاهدان را “مغرضانه” خوانده و اعترافات اخذ شده از خود را تحت فشار شدید شکنجه های روحی و جسمی عنوان کرده بود.

ملک محمد آبادیان که به همراه سه فرزند و دامادش بازداشت شده بود، جزو هم پرونده ای های مولوی فتحی محمد نقشبندی است که اردیبهشت ماه امسال با وثیقه سنگین ۵ میلیارد تومانی آزاد شد.

هم اکنون همچنان دو فرزند وی “عبدالهادی و جواد آبادیان” به همراه جابر آبادیان ، نظام الدین ملازاده و گل محمد بلیده ای در زندان مرکزی زاهدان می باشند که خانواده های آنها ابراز امیدواری کرده اند که فردا چهارشنبه با قرار وثیقه آزاد شوند.













بازداشت ۶ تن در استان گلستان




شش تن در مناطق استان گلستان بازداشت شدند که دستکم ۳ تن از آنها از فعالان مذهبی اهل سنت هستند.


به نقل از فعالین بلوچ، عبدالرحیم گرگیج، عبدالحکیم گرگیج ، جمعه گرگیج، محمد بلوچ، ابراهیم زرین به همراه یکی دیگر از ترکمن های شهرستان گنبد کاووس که اسم وی به دست نیامد روز پنجشنبه ۲۳ مهر توسط ماموران امنیتی بازداشت شدند.


منابع مطلع خبر داده اند که ماموران امنیتی برای بازداشت این افراد به خانه های آنها حمله کرده و بدون داشتن برگه قضایی آنها را با توهین و تحقیر برده اند و در برابر مقاومت خانواده، متوسل به تهدید با اسلحه شده اند.

تا کنون از علت بازداشت و محل نگه داری آنها اطلاعی در دست نیست و این افراد پس از بازداشت هیچ تماسی با خانواده خود نداشته اند.

جزئیات بیشتر بازداشت شدگان:

مولوی عبدالرحیم گرگیج از روستای اسد آباد – توابع شهرستان آزاد شهر

مولوی عبدالرحیم گرگیج از روستای گوله تپه – توابع آق قلا

مولوی جمعه گرگیج از روستای کوچک استاجین – توابع علی آباد کتول

محمد بلوچ – کارگر – هنگامی که برای سیب چینی رفته بود بازداشت شد

ابراهیم زرین – از روستای کوچک استاجیق توابع علی آباد کتول – هنگامی که برای سیب چینی رفته بود بازداشت شد

ترکمن – از شهرستان گنبد کاووس.








مصادره زمین های کشاورزی یک شهروند بهائی در سمنان


پنجاه هکتار از زمینهای کشاورزی یک شهروند ۶۵ ساله بهائی اهل سمنان پس از رای دادگاه توسط افرادی از وزارت جهاد کشاورزی و دادستانی سمنان مصادره و از ایشان گرفته شد.


ارگان مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، پنج شنبه هفته گذشته ۵۰ هکتار از زمینهای کشاورزی و دامداری ضیاء الله متعارفی، شهروند بهائی ۶۵ ساله سمنانی که از سال ۶۱ در این منطقه در حال کار است به حکم دادگاه سمنان و با حضور نیروهایی از وزارت جهاد کشاورزی، دادستانی و نهادهای امنیتی مصادره شد و برای او جمعا ۳۵۵۲ متر مربع باقی ماند که آنهم به گفته خود او و با توجه به پراکندگی زمینها قابل کار و استفاده به صورت کامل نیست.

بنا به همین گزارش و به گفته ضیاء الله متعارفی این زمین ها در سال ۷۸ بطور کامل خریداری شده و با پرداخت هزینه برای عرصه و اعیان آنها مقرر شده بود که سند این زمین ها صادر شود. متعارفی می گوید که به او گفته اند که پس از وصول آخرین چک سند صادر می شود. اما پس از این رویداد و اخیرا به او گفته شده که ما دیگر این زمین ها را به شما نمی فروشیم. این در حالی است که قیمت این زمین ها قبلا در اقساط بطور کامل پرداخت شده است.

متعارفی در ادامه از ارجاع پرونده به شعبه ۳ دادگاه در سمنان سخن می گوید که این شعبه رای به ابطال سند او داده است. پس از آن پرونده به شعبه ۵ تجدیدنظر مستقر در استان سمنان ارجاع می شود. به گفته متعارفی قاضی دادگاه تجدیدنظر ابتدا رای دادگاه بدوی را نقض و حکم به نفع او صادر می کند. اما پس از چندی و با فشارها از نهادهایی خاص، همین قاضی اقرار به صدور رای اشتباه کرده و با نقض رای او پرونده به شعبه هم عرض ارجاع شد و در شعبه هم عرض رای به گرفتن زمینها از متعارفی صادر می شود.

متعارفی با اعلام اینکه زمین های مصادره شده قیمتی معادل ۱۲ تا ۱۵ میلیارد تومان دارد می گوید که در این زمینها ۱۷ هزار اصله درخت از قبیل پسته، زیتون، کاج، انگور، انار و غیره وجود دارد که همگی به بار نشسته و آماده برداشت محصول است.

این کشاورز و شهروند بهائی می گوید که حتی به او فرصت چینش محصول و یا جمع کردن وسایل و زندگی خود و کارگرهایش از زمینهای مصادره شده را نداده اند.

متعارفی همچنین از ارجاع و نامه خود به دفتر علی یونسی، مشاور حسن روحانی می گوید و اعلام می کند که این نامه به وزارت جهاد کشاورزی ارجاع شده، اما کسانی در این وزارت خانه به افرادی که پیگیر مسئله بوده اند گفته اند که پرونده سیاسی است و کسی نباید دخالت کند.

این تولید کننده نمونه سال گذشته کشور با ذکر اینکه ایجاد اولین سیسم آبیاری تحت فشار استان سمنان و کاشت اولین درخت زیتون در استان از کارهایی است که او انجام داده از کسب بیش از چهار لوح تقدیر از وزارت جهاد کشاورزی و وزارت کشاورزی و همچنین گرفتن یک تقدیرنامه از سازمان جهانی فائو سخن می گوید و تنها دغدغه خود را خدمت به مردم ایران دانسته و تنها نگرانی خود را در ارتباط با درخت های زمینی که خود کاشته این عنوان می کند که “می ترسم درختها را خشک کنند و از بین ببرند.”

گفتنی است متعارفی پیشتر نیز مشکلاتی در این زمینه داشته است. در ۸ بهمن ۱۳۸۸ جواز کسب مرکز دامپروری متعلق به آقای ضیاءالله متعارفی در سمنان توسط وزارت جهاد کشاورزی لغو شد و دلیل آن اتهاماتی عنوان شد که متعارفی در همان زمان به شدت آنها را تکذیب کرده است.









گزارشی از وضعیت یک خانواده بهائی در زندان




گزارشها از وضعیت اعضای یک خانواده از شهروندان بهائی به نامهای عادل نعیمی، شمیم نعیمی و الهام فراهانی، از محرومیت از مرخصی عادل نعیمی و الهام فراهانی و بیماری هر دو در زندان حکایت دارد. عادل نعیمی و الهام فراهانی پدر و مادر شمیم نعیمی هستند و هر سه نفر اعضای این خانواده در زندان به سر می برند.

ارگان مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، پدر و مادر یک خانواده بهائی به نامهای عادل نعیمی و الهام فراهانی و همچنین پسر این خانواده به نام شمیم نعیمی در زندان به سر می برند. پدر و مادر این خانواده از زمان بازداشت و محکومیت از مرخصی محروم بوده و از بیماری در زندان رنج می برند.

بنا به همین گزارش به نقل از منابع مطلع هرانا، عادل نعیمی، ۶۳ ساله و پدر این خانواده از زمان بازداشت تا کنون از مرخصی محروم بوده است. همچنین این شهروند بهائی اخیرا برای درمان بیماریهایی از قبیل فشار خون و قند خون به بیمارستان مراجعه کرده و باید برای درمان بیماریهای خود تحت نظر پزشکان باشد.

این گزارش همچنین از عدم مرخصی مادر این خانواده بهائی، الهام فراهانی حکایت دارد. الهام فراهانی نیز پیش از بازداشت از درد گردن رنج می برده که در زندان و پس از انجام فیزیوتراپی های نامنظم درمان نشده و این درد همچنان با این زندان بهائی همراه است.

لازم به ذکر است که دادستانی تهران و آقای خدابخشی با مرخصی پدر و مادر این خانواده و بالاخص با مرخصی مادر این خانواده مخالفت می کند و تلاشها برای اخذ مرخصی از این نهاد قضایی تا کنون بی نتیجه بوده است.

شمیم نعیمی از ۲۱ اردیبهشت ماه ۱۳۹۳ جهت اجرای حکم سه ساله زندان توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به زندان رجائی شهر منتقل شده است.

لازم به ذکر است که پدر و مادر شمیم نعیمی به نامهای عادل نعیمی و الهام فراهانی (نعیمی) نیز در زندان به سر می برند. عادل نعیمی پدر شمیم نعیمی از تابستان ۹۱ در زندان و در حال تحمل حکم ده سال حبس تعزیری خود است. همچنین الهام فراهانی (نعیمی) همسر عادل نعیمی و مادر شمیم نعیمی نیز که همزمان با شمیم نعیمی بازداشت شد در حال گذراندن حکم ۴ سال حبس تعزیری خود است.

عادل نعیمی در تیر ۹۱ به همراه اعضای خانواده و چند تن دیگر از شهروندان بهائی در تهران بازداشت شده بود و مدت زیادی را در سلول های انفرادی بند ۲۰۹ زندان اوین محبوس بود.






فریبا کمال آبادی؛ بیش از هفت سال بدون مرخصی





فریبا کمال آبادی، از زندانیان بهائی محبوس در بند زنان زندان اوین با گذشت بیش از هفت سال از زمان بازداشت همچنان بدون مرخصی در زندان به سر می برد.




ارگان مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، فریبا کمال آبادی، از زندانیان بهائی محبوس در بند زنان زندان اوین و عضو هیات ۷ نفره سران بهایی که به “یاران ایران” معروف است از اردیبهشت ماه ۱۳۸۷ در بازداشت به سر می برد و از امکان مرخصی در تمام این مدت برخوردار نبوده است.

بنا به همین گزارش درتمام مدت بازداشت این زندانی بهائی، حتی برای خواستگاری و یا ازدواج یکی از فرزندان و یا بچه دار شدن فرزند دیگرش هم به این زندانی بهائی اجازه مرخصی داده نشده است.

فریبا کمال آبادی، از جمله شهروندان بهائی که به “یاران ایران” معروف هستند در اردیبهشت ۸۷ توسط نهادهای امنیتی بازداشت شد. این زندانی بهائی پس از بیش از ۱۱۴ روز انفرادی و ۲۷ ماه نگه داشته شدن در وضعیت بازداشت موقت به زندان رجائی شهر و پس از آن به زندان قرچک ورامین منتقل شد. فریبا کمال آبادی از ۴ سال پیش در زندان اوین در حال تحمل حبس ۲۰ ساله خود است. حبسی که در صورت اعمال ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی امکان کاهش به ده سال را دارد و با توجه به گذراندن بیش از دوم سوم از این ده سال، امکان آزادی این زندانی زن بهائی و مادری که ازدواج و بچه دار شدن فرزندانش را از درون زندان دیده است می تواند مهیا شود.






انتقال واحد خلوصی به بند ۴ زندان رجائی شهر




ظهر امروز واحد خلوصی فعال مدنی و دانشجوی محروم از تحصیل بهایی به بند ۴ سالن ۱۲ زندان رجائی شهر جهت تحمل محکومیت منتقل شد.

ارگان مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، واحد خلوصی، فعال مدنی بهایی که بیست و دوم شهریور ماه سال جاری جهت اجرای حکم ۵ ساله خود بازداشت شده بود، امروز به بند ۴ سالن ۱۲ زندان رجائی شهر انتقال یافت.

این فعال حقوق بشر در تاریخ ۲۶ مردادماه ۱۳۹۰ و در پی دریافت احضاریهٔ کتبی و مراجعه به شعبه سوم دادسرای اوین بازداشت و مدت ۲۱ روز را در بند ۲-الف سپاه در زندان اوین به سر برد و پس از ان به زندان رجایى شهر تبعید شد.

وی در خردادماه ۱۳۹۰ از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه به ۵ سال حبس تعزیری محکوم شد که این حکم در دادگاه تجدیدنظر نیز عینا تأیید شد.

اتهامات وی اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرم علیه امنیت کشور، عضویت و فعالیت موثر در جامعه بهایی و تبلیغ گسترده آن، عضویت و فعالیت موثر در تشکلات مدافع حق تحصیل، سازمانهای مدافع حقوق بشر و فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی عنوان شده بود.







مقامات امنیتی آب شهروندان بهایی ساکن دازگاره بستند




بنا به گزارش رسیده به کمپین نه به آزار و زندان هموطنان بهایی روز دوشنبه ۲۴ مراد ماه ماموران امنیتی آب را بر اهالی دازگاره از توابع استان سمنان بستند.

یک منبع آگاه ضمن تائید این خبر گفت:روز دوشنبه ساعت۱۶مامورین انتظامی , سپاه پاسدارن وزارت ااطلاعات,اداره آب و همچنین با حضور بخش دار منطقه و البته با ریاست آقای احسانی مسئول حراست اداره آب که حضوری فعال در تخریب و پرنمودن چاه آب داشت طی حکمی فرمایشی و سفارشی چاهی را که خانواده خانجانی در روستای دازگاه از توابع سمنان با مجوز قانونی ۲۵ سال گذشته، احداث و حفر نموده بودند و از آن درختان مزرعه خود را آبیاری می کردند را باچندین دستگاه ماشین آلات راه سازی و تا ساعت 2 بامداد پر نموده و تخریب کردند.

این در حالی است که اولین اقدام علیه این خانواده نمی باشد.علاوه بر زندانی نمودن چندین عضو از این خانواده به دلیل اعتقاد به دیانت بهایی، مصادره اموال و پلمپ کارخانه و مغازه های این شهروندان در دستور کار بوده که اجرایی شده است.

این منبع مطلع افزود ماموران امنیتی در همین منطقه سد خاکی را که با مجوز رسمی از نهادهای مربوطه احداث شده بود تخریب نموده و برق این مجموعه را قطع کرده اند .

زمینی را که طی 30 ساله به یکی از افراد این خاندان داده بودند به ناحق گرفته و تحویل سپاه پاسداران دادند . منزل شخصی را تخریب نمودند و قصد مصادره زمین و باغ ها را در قالب ستاد اجرایی دارند. این در حالی است که شورای تامین استان با حضور ریاست شخص استاندار منصوب دولت تدبیر و امید ( آقای وکیلی ) منطقه آبا اجدادی این خانواده را منطقه نظامی معرفی کرده و سپاه پاسداران در ورودی این منطقه ییلاقی آمد و رفت ها را بازرسی و تحت نظارت قرار داده است و فقط افراد خاصی میتوانند به ملک پدری خود رفته و انجا چند ساعت و یا حداکثر تا چند روز بمانند.

این منبع در ادامه اضافه نمودند:این فشارها از دولت احمدی نژاد شروع و تا به حال که دولت آقای روحانی بیشتر از دو سال است که روی کار آمده ادامه و بلکه شدت یافته است .











به مناسبت 18 ژوئن سالگرد اعدام مونــا محمودنژاد






۳۳ سال پیش در چنین روزی، «مونا محمودنژاد» به همراه ۹ زن بهایی دیگر در پادگان عبدالله مسگر (میدان چوگان شیراز) اعدام شد در حالی که تنها ۱۷ سال سن داشت. مونا هنگام اعدام، دانش‌آموز دبیرستان و معلم کلاس اخلاق و تعلیمات دینی کودکان بهایی بود. او در ۱۸ شهریور ۱۳۴۴ متولد شد و اگر زنده ‌می‌ماند اکنون زنی ۵۰ ساله بود.

محمودنژاد در ۲۱ آبان ۱۳۶۱ در منزل به همراه پدرش بازداشت شد و به مرکز سپاه پاسداران انتقال پیدا کرد و پس از مدتی به زندان عادل‌آباد شیراز فرستاده شد، در حالی که پدرش نیز در بازداشت به سر می‌برد. طی مدت بازداشت، تحت بازجویی و فشار‌های بسیاری برای بازگشت از باور دینی‌اش قرار گرفت؛ باوری که در پایان به خاطر عدم پذیرش فشارها و خواسته‌های بازجویان، به محکومیت اعدام وی منجر شد. مونا در روز اعدام تنها نبود، گرچه جوان‌ترین عضو این اعدام گروهی بود. در آن روز ۹ زن جوان و میانسال به خاطر اعتقادشان به آیین بهاییت بالای دار فرستاده شدند. رویا اشراقی (۲۳ ساله)، سیمین صابری (۲۴ ساله)، اختر ثابت (۲۵ ساله)، شیرین دالوند( ۲۷ ساله)، مهشید نیرومند (۲۸ ساله)، زرین مقیمی‌ابیانه (۲۹ ساله)، نصرت غفرانی (۵۶ ساله)، طاهره ارجمند و عزت اشراقی همگی در گروهی بودند که همراه مونا اعدام شدند . پدر مونا محمود نژاد هم سه ماه پیش در اسفندماه ۱۳۶۱ به دار آویخته شده بود.

مونا محمود نژاد که امروزه یکی از نماد‌های مظلومیت و بی‌گناهی بهاییان است، طبق گفته‌های خواهرش قلمی بسیار شیوا و روان داشت و نوشته‌های تاثیرگذار و زیبایی در درس انشا می‌نوشت اما عقاید و صحبت در مورد اعتقادش عموما مورد پذیرش معلمان نبود. مونا چند روز پیش از بازداشتش انشایی با موضوع «اسلام درختی است که ثمره‌اش آزادی است» نوشته بود که مورد اعتراض مسئولان دبیرستان قرار گرفت و از او خواسته شده بود که اعتقادش را تغییر دهد. مونا در این یادداشت از آزار و اذیت هم‌کیشانش نوشت و ظلمی که بر آنها می‌رفت را بیان کرد: « چرا در کشور من هم‌کیشانم از خانه‌هایشان ربوده می‌شوند؟ شبانه و با لباس خواب به مساجد برده می‌شوند و شلاق می‌خورند؟ همانگونه که اخیرا در شهر خودمان (شیراز) دیده‌ایم، خانه‌هایشان غارت و آتش زده می‌شوند؟ صدها نفر با ترس خانه‌هایشان را ترک می‌کنند. چرا؟ به‌دلیل نعمت آزادی‌ای که اسلام آورده است؟ چرا من آزاد نیستم تا عقایدم را در این جامعه بیان کنم؟ چرا آزادی بیان نداشته‌ام به طوری که در نشریات بنویسم و در رادیو و تلویزیون درباره عقایدم حرف بزنم؟».

مادر مونا در دی ماه سال ۱۳۶۱، طی پیگیر‌ی‌هایش برای بازداشت همسر و دخترش به اتهام عضویت در گروه «عقد و الفت» یا همان «انجمن دوستی بهاییان» بازداشت می‌شود.

تنها دختر او که بیرون از زندان بود، نامش‌ «ترانه» است و آن زمان ۲۲ سال سن داشت.

ترانه طی سال‌های گذشته تلاش بسیاری برای زنده نگه داشتن یاد پدر و تنها خواهرش انجام داده است. او در مصاحبه‌ای می‌گوید که مادرش پنج ماه در بازداشت و بازجویی به سر برد تا اینکه چند روز پیش از اعدام مونا آزادشد. مدتی که مادر مونا در زندان به سر می‌برد، همسرش «یدالله محمودنژاد» در تاریخ ۲۲ اسفند ۱۳۶۱ اعدام می‌شود. پدر مونا معلم و یکی از اداره‌کنندگان جمعیت بهاییان بود. او پیش از گرایش به بهاییت، به دین اسلام اعتقاد داشت و همین موضوع سبب صدور حکم ارتداد برای او شد. طبق شنیده‌ها و منابع موثق، بسیاری از بهاییان اعدام شده در آن زمان، یک روز پیش از اجرای حکم امکان ملاقات داشتند در حالیکه خود و خانواده‌هایشان از این موضوع که فردا اعدام می‌شوند، بی خبر بودند.

اتهام مونا در مدت بازداشت باور به آیین بهاییت بود و بازجویان به او چهار جلسه فرصت داده بودند تا از عقیده‌اش بازگردد. آن‌ها همچنین به مونا و دیگر بازداشت‌شدگان فشار آورده بودند که بیانیه‌ای را در رد آیین بهاییت امضا کنند تا از اعدامشان جلوگیری شود. طبق نوشته‌ها و اسناد موجود، جزئیات چندانی از دادگاه و اتهامات مونا در دست نیست. گرچه به نظر می‌رسد که دوبار حکم آزادی مشروط با قرار ۵۰۰ هزار تومانی برای موناصادر شد ولی با وجود مراجعه مادرش خبری از اجرای آن نشد.

فضای بازداشت‌ها و دستگیری و اجرای حکم در دهه ۶۰ بسیار تاریک و مخفیانه بوده است و بسیاری از خانواده‌ها و بستگان زندانیان پس از مصاحبه‌های مسئولان یا قاضی داد‌گاه‌ها از شرایط و وضعیت عزیزان‌شان با خبر می‌شدند. حاکم شرع و مسئول پرونده و رئیس دادگاه انقلاب اسلامی شیراز در همان زمان مصاحبه‌ای با روزنامه «خبر جنوب» انجام می‌دهد و بیان می‌کند که متهمان بهایی به دلیل فعال بودن در تشکیلات بهاییان بازداشت شده‌اند و رابطه مستقیم یا غیرمستقیم با بیت‌العدل دارند که محل استقرار آن در اسرائیل است.

حکم صادر شده برای بهاییانی که در بازداشت به سر می‌بردند نیز توسط رئیس دادگاه انقلاب اسلامی شیراز در مصاحبه‌ای با روزنامه خبر جنوب اینگونه اعلام می‌شود:‌ «این افراد که محکوم به اعدام شده‌اند از اعضای فعال بهائیت بودند که از شر آن‌ها افراد ساده لوح امان نداشتند و وابستگی‌شان به شیاطین داخل و خارج، محرز و عنادشان نسبت به اسلام و مسلمین در حد زیادی آشکار بود».

پس از این مصاحبه، خانواده‌های بازداشت‌شدگان تلاش بسیاری جهت آزادی بستگا‌‌ن‌شان انجام می‌دهند اما نتیجه‌ای در پی ندارد و پس از چند روز طی اتفاقات و اخبار رسیده، اطلاع می‌یابند که آنها اعدام شده‌اند. مونا کوچک‌ترین عضو در این گروه بود و در آخر کار به او مهلت می‌دهند که از باور مذهبی‌اش بازگردد. دستوری که مونا آن را رد می‌کند و در نهایت حلق‌آویز می‌شود.

جسد وی به خانواده‌اش تحویل داده نمی‌شود و مخفیانه همراه دیگر کشته‌شدگان بدون برگزاری مراسم و آیینی در قبرستان بهاییان شیراز دفن می‌شود. قبرستانی که در اردیبهشت ماه ۱۳۹۳ خبر رسید که توسط سپاه پاسداران تخریب شده است.این قبرستان تنها یادمانی است که از اعدام‌شدگان بهایی در آن سال‌ها به جای مانده بود و گفته می‌شود که نزدیک به ۹۰۰ نفر از کشته‌شدگان و اعضای این اقلیت مذهبی در آنجا به خاک سپرده شده‌اند.

مونا در وصیت‌نامه‌ای که از خود به جای گذاشته است، از باورش به مشیت الهی و سرنوشت می‌گوید. اعدام او که در سنین نوجوانی واقعه‌ای تکان‌دهنده برای خانواده و دوستان و جمعیت بهاییان بود، امروزه به یکی از نماد‌های مظلومیت این گروه دینی تبدیل شده است.

متن وصیت نامه مونا محمودنژاد از این قرار است:

«الهی به امید تو

مادر عزیزتر از جانم و خواهر مهربانم چه بگویم چه بنویسم از فضل حق که بسیار است و در جمیع احوال شامل حال بندگانش می‌شود حتی بنده عاجز و ناتوانی چون من که لایق و سزاوار بندگی درگاهش را ندارم.

عزیزان، از دل و جان برایمان دعا بخوانید که در هر صورت راضی به رضای الهی باشیم دل به قضا دربندیم و چشم از غیر دوست در پوشیم و تا جای امکان از عهده شکر الطافش بر‌آییم.

فدایتان شوم، فراموش نکنید که آنچه کند، او کند؛ ما چه توانیم کرد؟ پس باید سر تسلیم در برابر حق فرود آوریم و توکل بر رب رحیم نماییم پس رجا داریم که غم و حزن را به خود راه ندهید و برایمان دعا کنید که محتاج دعاییم.

مونا محمود‌نژاد»











اعمال فشار برای پرونده سازی جدید علیه یک کشیش زندانی



دور جدید بازجویی سعید عابدینی، کشیش ایرانی آمریکایی در زندان آغاز شده و وی برای انتساب اتهامات و پرونده جدید تحت فشار قرار گرفته است.

ارگان مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، سعید عابدینی، کشیش ایرانی آمریکایی زندانی در زندان رجائی شهر مورد بازجویی و فشار ماموران امنیتی در زندان رجائی شهر قرار گرفته است تا با انتساب اتهامات جدید پرونده جدیدی برای گشوده شود.

بنا به همین گزارش و به گفته منابع مطلع، بعد از ظهر سه شنبه سعید عابدینی توسط ماموران امنیتی برای بازجویی فراخوانده شده و با لیست سوالات جدیدی درباره ارتباط با رسانه های خارجی و گروه های ضد حکومتی قرار گرفته است. بنا بر همین گزارش، بازجویی این کشیش ایرانی آمریکایی در بند با فشار، سروصدا و فریاد و برخوردی بسیار خشن همراه بوده و دوبار برای برخورد با او از دستگاه شوکر استفاده شده است. همچنین این زندانی عقیدتی تهدید شده است که با پرونده جدید بر حکم زندان او افزوده خواهد شد.

نغمه عابدینی همسر این کشیش در بند با تائید این خبر گفت که وضعیت جسمانی همسرش در شرایط خوبی نیست و همسر او از بیماری و درد مدام معده رنج می برد.

همسر این زندانی عقیدتی همچنین از نگرانی خانواده همسرش خبر داد و گفت که با توجه به فوت شاهرخ زمانی، فعال کارگری در زندان رجائی شهر بیم اتفاقات ناگواری برای این کشیش در بند در زندان رجائی شهر می رود.

سعید عابدینی، کشیش ایرانی آمریکایی در مهر ماه سال ۱۳۹۱ در ایران بازداشت و در بهمن ماه همان سال به هشت سال زندان محکوم شد.

اتهام آقای عابدینی “تشکیل کلیساهای خانگی به قصد بر هم زدن امنیت عمومی” عنوان شده است، او از سه سال پیش در ایران زندانی است.









بازگشت شمیم نعیمی به زندان.






شمیم نعیمی، شهروند بهائی زندانی در زندان رجائی شهر پس از اتمام دوران مرخصی به زندان بازگشت.


ارگان مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، شمیم نعیمی، شهروند بهائی زندانی در زندان رجائی شهر که از شنبه ۲۱ شهریور ماه در مرخصی به سر می برد، روز گذشته و با اتمام زمان مرخصی به زندان بازگشت.

شمیم نعیمی از ۲۱ اردیبهشت ماه ۱۳۹۳ جهت اجرای حکم سه ساله زندان توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به زندان رجائی شهر منتقل شده است.

لازم به ذکر است که پدر و مادر شمیم نعیمی به نامهای عادل نعیمی و الهام فراهانی (نعیمی) نیز در زندان به سر می برند. عادل نعیمی پدر شمیم نعیمی از تابستان ۹۱ در زندان و در حال تحمل حکم ده سال حبس تعزیری خود است. همچنین الهام فراهانی (نعیمی) همسر عادل نعیمی و مادر شمیم نعیمی نیز که همزمان با شمیم نعیمی بازداشت شد در حال گذراندن حکم ۴ سال حبس تعزیری خود است.

عادل نعیمی در تیر ۹۱ به همراه اعضای خانواده و چند تن دیگر از شهروندان بهائی در تهران بازداشت شده بود و مدت زیادی را در سلول های انفرادی بند ۲۰۹ زندان اوین محبوس بود.










یک شهروند بهایی در سنندج بازداشت شد!








ذبیح الله رئوفی، شهروند بهائی اهل سنندج توسط نیروهای وزارت اطلاعات شهر سنندج بازداشت و به محل ستاد خبری وزارت اطلاعات این شهر منتقل شد.


ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، روز هفدهم شهریور ماه، ذبیح الله رئوفی شهروند ۶۶ ساله بهائی اهل سنندج در منزل خویش و با مراجعه نیروهای امنیتی بازداشت و به محل ستاد خبری وزارت اطلاعات شهرستان سنندج در استان کردستان منتقل شد.

یک منبع مطلع با اعلام این خبر به خبرنگار هرانا گفت: ” روز گذشته ساعت ۸ صبح ۴ نفر به منزل ایشان آمدند. پس از تفتیش منزل، کتابها و سی دی ها و جزوات و تصاویر و همه مسائل مربوط به به آئین بهائیت را از منزل ایشان برد ند و خودایشان نیز بازداشت شدند.”

این منبع مطلع درارتباط با دلیل این بازداشت و اتهام انتسابی به اقای رئوفی گفت که ” بهائیان را عموما به اتهاماتی چون اقدام علیه امنیت ملی و تبلیغ علیه نظام بازداشت می کنند که بسیار کش دار است و مصادیق بسیاری را می توان به آن نسبت داد.”

این منبع مطلع همچنین و با توجه به رویداد اخیر سنندج در اجبار برای دفن یکی از شهروندان بهائی این شهر در شهرستان قروه گفت که پس از این واقعه ” بهائیان به بسیاری از مکانها چون دادستانی، دفتر امام جمعه و مراکز دیگر مراجعه و مسئله را پیگیری کرده اند. حدس دیگر این است که بازداشت ایشان به دلیل تهدیدی برای جمع کردن آن اعتراضات باشد.”

پیشتر خبرگزاری هرانا خبر داده بود که یک شهروند بهائی اهل سنندج چهار روز پس از فوت، با عدم مجوز دفن در شهر محل اقامت، سنندج و با فشار نیروهای امنیتی و برخلاف احکام شرعی آئین بهائیت در شهرستان قروه در ۹۰ کیلومتری شهر سنندج به خاک سپرده شد.

ذبیح الله رئوفی، شهروند بهائی اهل سنندج پیشتر و در سال ۸۸ بازداشت و به اتهام تبلیغ علیه نظام به یک سال حبس تعزیری محکوم شده بود که این حکم در دادگاه تجدید نظر به شش ماه حبس در شهرستان تویسرکان تبدیل شد و آقای رئوفی دوران این حبس را در آن شهرستان گذراند.












باز هم محرومیت از تحصیل به بهانه نقص در پرونده / تصویر




آوا امینی یزدلی، شهروند بهائی در نتیجه کنکور سراسری سال جاری با نقص در پرونده مواجه شده و از ادامه تحصیل محروم شد.


ارگان مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، آوا امینی یزدلی، شهروند بهائی متولد ۱۳۷۶ که در کنکور سراسری سال جاری شرکت کرده بود، پس از وارد کردن مشخصات در سایت سازمان سنجش با پیغام نقص در پرونده رو برو شد.

یک منبع مطلع که نخواست نامش فاش شود در این رابطه به گزارشگر هرانا گفت: “گزینه نقص در پرونده را در مورد شهروندان بهایی که می‌خواهند از تحصیل محروم کنند به کار می‌برند و این از سال ۱۳۸۵ متداول شده است. این در حالی است که حسن روحانی وعده داده بود مشکل محرومیت از تحصیل در دانشگاه را حل خواهد کرد. پس از کنکور سراسری سال جاری بسیاری از شهروندان بهایی با گزینه “نقص در پرونده” روبرو شده و از تحصیل محروم شدند.”

من نفر صدم هستم! (آقای خامنه ای پس از ماجرای ۹۹ نفر)

گروه ۹۹ نفر به مخالفان میرحسین موسوی در مجلس دوم اشاره دارد. این اصطلاح پس از ماجرای رأی مخالف ۹۹ تن از نمایندگان مجلس دوره دوم به نخست‌ وزیری موسوی، علی‌ رغم حمایت آیت الله خمینی از وی، رایج شده و مارکی برای معرفی برخی از نمایندگان مخالف مانند بادامچیان و اسرافیلیان شد. آیت الله خامنه ای در حمایت از این ۹۹ نماینده مجلس می گوید: اینها در حقیقت با ۹۹ نفر مخالف هستند که چندی پیش من به یکی از آنها که دائم ۹۹ نفر را زیر سؤال می‌برد ، گفتم اگر ساکت ننشینی خواهم گفت که اینها ۹۹ نفر نیستند و با من ۱۰۰ نفر هستیم. بر اساس خاطرات منتشرشده از هاشمی رفسنجانی و ناطق نوری ، علی خامنه‌ای پیش از معرفی موسوی به عنوان نخست‌ وزیر به مجلس ، چندین بار شخصاً یا از طریق واسطه از آیت الله خمینی خواسته بود یا حمایت خود را از میر حسین موسوی پس بگیرد یا حکمی مبنی بر تکلیف شرعی بر معرفی او صادر کند. اما نهایتا در جلسه‌ای با حضور محمد یزدی، احمد جنتی، مهدوی کنی و ناطق نوری با این نظر روبرو شد: «من حکم نمی‌کنم ، اما من به عنوان یک شهروند حق دارم نظر خودم را بدهم یا خیر؟… من به عنوان یک شهروند ، اعلام می‌کنم که انتخاب غیر از ایشان ، خیانت به اسلام است.» اخیرا رهبر ایران در پاسخ به علی مطهری در خصوص تقاضای رفع حصر از موسوی و کروبی گفته است:« اگر امام بودند شدید تر برخورد می کردند». در واقع او پیش از تشکیل دادگاه در مقام قاضی و بدون حضور متهم و دفاع او از خود حکم غیابی صادر کرده و این حکم را از ۵ سال پیش از صدور اجرا هم کرده است.

آنچه در پی می خوانید مشروح سخنان آقای خامنه ای رییس جمهور وقت ، پس از ماجرای ۹۹ نفر است :

« …. امروز باید گفت که متأسفانه مردم ما هم تا عمقشان ریشه این اختلافات رفته و دو دستگی و چند دستگی در بین آنها بوجود آمده است و اگر بخواهیم یک تقسیم بندی از این افکار و عقاید داشته باشیم ، حتی در مجلس باید بگفت که دسته ای هستند که بیشتر به دستورات شرعی مقید می باشند و دستۀ دیگری هستند که شعاری تر عمل می کنند و بیشتر به شعار می گذرانند و دستۀ سوم که باید گفت آنها غوغاگر هستند و البته ضمن اینکه در هر دسته افرادی پیدا می شوند که خیلی هم ممکن است خوب باشند و مخلص ، اما متأسفانه اختلاف نظر در بین ایشان هست و البته گاهی هم افرادی گرچه به نظر می رسد از یکی از این دسته ها باشند ، ولی وقتی به نظرشان دقیق می شویم خواهیم دید که نظرش مثل دستۀ دیگری است ، اما آن دستۀ غوغاگر که در مجلس هم مشخص هستند بسیار هم انحصار طلب هستند و همان طورکه می بینید حاضر نیستند حتی یک نفر اگر هم عقیدۀ ایشان نیست ، درآن جا یا جاهای دیگر حضور داشته باشند و سرهر موضوعی سروصدا راه بیاندازند. مثلا ًدر مورد آن ۸ نفر می بینید که چگونه عمل می کنند که البته باید گفت ۸ نفر بهانه است. اینها آن ۸ نفررا بهانه کرده اند ، مثلا آن پسرک ؛ آقای فهیم کرمانی را و آن هشت نفر را زیر سؤال می برد ، درحالی که اصلاْ او با ایشان که از سال ۴۲ به مبارزه مشغول بوده قابل قیاس هست ؟ و بهانه اش هم این است که مثلاْ پسر یکی از نزدیکانش درسپاه خدمت می کند و اینها در حقیقت با ۹۹ نفر مخالف هستند که چندی پیش من به یکی ازآنها که دائم ۹۹ نفر را زیر سؤال می برد گفتم ، اگر ساکت ننشینی خواهم گفت که اینها ۹۹ نفر نیستند و با من ۱۰۰ نفر هستیم ، این ها آنقدر انحصار طلب هستند و جزخودشان هیچ کس را حاضر نیستند بپذیرند. تا به حال چندین بار هم ریاست جمهوری را زیر سؤال برده اند. مثلاْ در همین مسافرت به حراره که هرانسان بی تفاوتی هم ازاین مملکت می فهمید که چقدر آبرو برای جمهوری اسلامی بود ، ولی یکی از اینها اصل سفر را هم زیر سؤال برده که این مسافرت چه لزومی داشته درحالی که این همه هم ارز و دلار خرجش گردیده است، آیا بهتر نبود که صورت نمی گرفت ؟
به هرحال چند بارخواسته اند که هیئت دولت را تغییردهند وهمۀ وزرا را یک دست مثل خودشان کنند که من مخالفت کرده ام والبته اگر چنین می شد ضربۀ سختی بود ، چرا که مثلاْ به طورنمونه اگر وزیر کشور ( سید علی اکبر محتشمی ) را که از این گروه است در نظر آوریم ، از وقتی که ایشان به وزارت رسیدند ، تمام استانداران و مسئولان مهم وزارتخانه را تغییر دادند و هم خط خود انتخاب کردند ، درحالی که زمان برادر محترممان آقای ناطق نوری استاندارها از هر خطی بودند . به هر صورت شما باید دقت کنید به خصوص در مجلس آینده که اینها از همین حالا نقشه دارند که نگذارند غیر از خط خودشان کسی به مجلس راه یابد و شما در هر کجا که هستید ، نیروهای مؤمن و مخلص را شناسائی کنید و برای مجلس آینده در نظر داشته باشید و ضمناْ با این گروه غوغاگر و فتنه گر مقابله کنید ، چرا که اینها غالباً درسخنرانی ها و منابر توطئه می کنند و مقابلۀ شما این نیست که مثلاْ به آنها بگوئید که ای توطئه گر؛ از منبر بیا پائین، بلکه باید دیگر در مجلس سخنرانی و یا نماز جماعتی که آنها بنا به توطئه دارند ، شرکت نکنید. همان طور که گفتم سیاست ما امروز بنا به توصیۀ حضرت امام ، حمایت ازدولت است و ما بنا نداریم که با دولت مخالفت کنیم ، بنابراین با همین سیاست و موضع گیری پیش می رویم تا این که بالاخره دوره و زمان اینها تمام شود و شما بدانید که اگر دولت کـند است و ضعیف است ، مثل ماشین کـندی است که نمی شود سنگ جلویش پرتاب کرد و اعتراض کرد که چرا تند نمی روی؟ بلکه در چنین حالتی ماشین راهـل داد و ما می دانیم که دولت کند است ولی چاره ای نیست و باید حمایتش کرد .
درانتخاب آقای موسوی من به امام عرض کردم که من ایشان را برای نخست وزیری شایسته نمی دانم ، اگرچه که ایشان فردی است مسلمان و متدیّن و… و من درهر کجا که باشم ازایشان به عنوان یک دستیار استفاده خواهم کرد ، اما برای نخست وزیری انتخاب ایشان را صلاح نمی دانم و امام فرمودند که شما هرطور میل دارید عمل کنید و این حق شماست و واقعاْ این حق من بود البته حق شخصی نبود که اگر حق شخصی بود من از آن می گذشتم بلکه حق ریاست جمهوری بود و تکلیفی بود بردوش من که من نمی توانستم نسبت به آن بی تفاوت باشم ، اما به هرحال رفتند خدمت امام و گفتند اگر ایشان کنار رود جنگ لطمه می خورد و چون جنگ برای امام بسیار اهمیت دارد لذا ایشان هم آن طور نظر دادند درحالی که جنگ هم لطمه نمی خورد و… »
منبع :سحام نیوز












http://www.radiofarda.com/media/video/25418595.html


   یک روز پس از اظهار نظر علی سعیدی، نماینده رهبر جمهوری اسلامی در سپاه پاسداران، درباره ویدیوی منتشر شده از سخنرانی فرمانده سپاه، اکنون فیلمی از سخنرانی خود وی در مورد انتخابات و رخدادهای سال ۱۳۸۸، منتشر شده است که در آن بر حمایت این نهاد نظامی از محمود احمدی‌نژاد تاکید می‌کند و آن را «فرمان» آیت‌الله خامنه‌ای می‌نامد.

آقای سعیدی سه‌شنبه ۲۰ خرداد در یک نشست خبری درباره فیلم سخنرانی محمدعلی جعفری، فرمانده سپاه پاسداران، گفته بود که «پرداختن به اين موضوع ضرورتی ندارد».

این در حالی است که منتقدان حکومت ایران فیلم سخنرانی فرمانده سپاه را نشانه‌ای از «تقلب» در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ می‌دانند و به آن بخش از سخنان آقای جعفری استناد می‌کنند که می‌گوید «نگرانی و خط قرمز» سپاه این بود که اصلاح‌طلبان «دوباره روی کار بیایند».

در این حال محمد نوری‌زاد، روزنامه‌نگار و نویسنده معترض سیاست‌های حکومت ایران، چهارشنبه ۲۱ خرداد در وبسایت خود فیلمی از سخنرانی علی سعیدی منتشر کرد که در آن فیلم نیز موضع سپاه درباره رویدادهای سال ۱۳۸۸ و اعلام پیروزی محمود احمدی‌نژاد در انتخابات بیان می‌شود.
 


در این فیلم آقای سعیدی به سخنان رهبر جمهوری اسلامی در خطبه‌های نماز جمعه ۲۹ خرداد سال ۱۳۸۸ و جمله معروف او که «نظر محمود احمدی‌نژاد به او نزدیک‌تر است»، اشاره می‌کند و می‌گوید: «من سوالم از شما این است که نه به احمدی‌نژاد یعنی چه وقتی که رهبری می‌گوید از مشروطیت تاکنون، دولتی این گونه نداشته‌ایم.»

نماینده رهبر جمهوری اسلامی در سپاه پاسداران سپس تاکید می‌کند: «ما شخصیت مصون نداریم...همه باید تحت فرمان رهبری باشند. سهمی نباید برای کسی قائل شد. اگر برای کسی سهمی قائل شدیم، شرک است. »

وی در ادامه می‌گوید: «شخصیت‌های سیاسی، مذهبی، روحانی، آن وقتی محترمند که در خدمت ولایت باشند. این را خدا فرموده است.»

علی سعیدی در بخشی دیگر از این سخنرانی از «سه شکل تهدید علیه جمهوری اسلامی» با عناوین «زرد، نارنجی و قرمز» نام می‌برد و می‌گوید: «بخصوص در انتخابات ریاست جمهوری، تهدیدی که علیه انقلاب جلوه می‌کند، تهدید به شکل نارنجی است که به سمت قرمز پیش می‌رود.»

آقای سعیدی با بیان این که با توجه به وضعیت نارنجی و قرمز، نقش سپاه و بسیج قبل از انتخابات و بعد از انتخابات باید کاملا از هم جدا شود، می‌افزاید: «ما هستیم و ۱۰ میلیون انسان. از سپاه تا خط آخر که بسیج است. اگر ما بتوانیم این مجموعه را سر خط و آماده بکنیم، می‌توانیم معادلات را تغییر دهیم. اگر هیچ کسی هم کاری نکرد، ما در حد وظیفه خودمان می‌توانیم در معادلات آینده تاثیر گذار باشیم.»

پیش از این نیز در زمستان ۱۳۹۱ اظهارات علی سعیدی در رسانه‌ها منتشر شده بود که تاکید می‌کرد «وظیفه ذاتی سپاه، مهندسی معقول و منطقی انتخابات است».

«مجمع روحانیون اپوزیسیون اصل حاکمیت دینی است»

در بخشی دیگر از این ویدیو آقای سعیدی با اشاره به اعتراضات پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ گفته است که « برخی از احزاب، گروه‌ها و شخصیت‌ها و نهادهای درون انقلاب، یا اپوزیسیون اصل حاکمیت دینی هستند.»

وی احزاب اصلاح‌طلب از مجمع روحانیون تا جبهه مشارکت را اپوزیسیون اصل حاکمیت دینی و مجمع تشخیص مصلحت نظام را اپوزیسیون دولت اصول‌گرا خوانده است.

نماینده رهبر جمهوری اسلامی در سپاه، درباره مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز که ریاست آن در سال۱۳۸۸ بر عهده حسن روحانی بود گفته است: «مرکز تحقیقات استراتژیک، اپوزیسیون نظام است یا دولت؟»

آقای سعیدی برخی نهادهای وابسته به رهبری را خنثی یا اپوزیسیون دولت احمدی‌نژاد می‌نامد و در ادامه می‌گوید: «از پدیده‌هایی که اصلا قابل پذیرش نیست این است که برخی نخبگان و شخصیت‌ها به خودشان اجازه می‌دهند علنی، دیدگاهشان را در برابر رهبری بیان کنند.»

وی اضافه کرد: «معاویه رسما به امام علی می‌نویسد که وظیفه پیامبر صرفا ابلاغ بوده و بس، و هیچ مسئولیت دیگری ندارد. امروز این نگاه به این تبدیل شده که می‌گویند دین حق ندارد در عرصه حکومتی باشد.»

آقای سعیدی سپس گفت: «سخنگوی حزب کارگزاران می گوید که دین اصلا نظام ندارد. جامعیت دین را نمی پذیرید. به حضرت عباس این اعتقاد به درد رئیس جمهور نمی‌خورد. به درد نماینده مجلس نمی‌خورد. به درد امام جماعت هم نمی‌خورد. »

انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ به موج دستگیری و زندان‌های طولانی مدت منتقدان حکومت ایران منجر شد که اعتقاد داشتند پیروزی محمود احمدی‌نژاد در آن انتخابات حاصل «تقلب گسترده» سپاه پاسداران بود.






صادق خلخالی پیرامون اعدام پسر نوجوانی که نشریه ارگان مجاهدین خلق را می‌خوانده‌ است می گوید

برای خیلی از همکارانم سوال بود که چگونه می‌شود این‌ها را سر جایشان نشاند؟ عصر از پیش امام بازگشته بودم. داشتیم می‌آمدیم داخل کوچه-منزل، که از شیشه ماشین دیدم دوتا بچه پانزده-شانزده ساله گویا مخفیانه چیزی با هم رد و بدل کردند. دستور دادم بگیرند و بگردندشان ببینم ماجرا چیه. خودم از کیف پسره این روزنامه مجاهدین را در آوردم. یادم هست فامیلیش شریعتی بود. همانجا پسره را با گلوله زدم و به همراهانم گفتم اینجوری باید با این جانوران برخورد کرد
مصاحبه صادق خلخالی با هفته نامه پروین- شماره صفر، ۱۳۸۱

صادق خلخالی، روحانی شیعه و حاکم شرع دادگاه‌های انقلاب پس از انقلاب سال ۱۳۵۷ بود که با پیشنهاد بنی صدر به روح الله خمینی به این سمت رسید. به گزارش سازمان عفو بین الملل، از روز پیروزی انقلاب ۴۳۸ نفر تا اسفند ۱۳۵۸ در ایران اعدام شدند. پس از شدت یافتن درگیری‌های سیاسی پس از تابستان ۶۰ بعنوان حاکم شرع به محاکمهٔ عدهٔ زیادی از اعضای گروه‌های سیاسی پرداخت و احکام اعدام بسیاری را طی این سالها به اجرا درآورد. بهشتی اولین رییس قوه قضائیه و میرحسین موسوی نخست وزیر آن سالهای ایران بودند

نایپل، رمان‌نویس و مقاله‌نویس هندوی بریتانیایی تبار و برنده جایزه نوبل ادبیات که خلخالی را در سال ۱۹۷۹ ملاقات کرده بود، درباره بذله‌گویی او در دادگاه‌ها می‌نویسد
“بیشتر شوخی‌هایی که می‌کرد حول‌ و‌ حوش احکام و اعدام‌ها می‌چرخید و دیگر افراد حاضر قهقهه‌زنان خودشان را اینسو و آنسو می‌انداختند”
 — ‏با ‏‎Hessam Rahimian‎‏.‏

















دادگاه تجدید نظر استان خراسان رضوی چهار شهروند بهایی را به علت اعتقادات مذهبی به حبس تعزیری محکوم کرد.

حکم چهار شهروند بهایی ساکن مشهد از سوی شعبه ۲۰ دادگاه تجدید نظر خراسان رضوی اعلام شد.

بنا به رای صادره، حکم بدوی دو خواهر بهایی به نام های نیکا و نوا خلوصی عینا” تایید شد. طبق حکم بدوی، نیکا خلوصی به شش سال حبس تعزیری و نوا خلوصی به چهار سال و نیم حبس تعزیری محکوم شده بودند.

هم‌چنین طبق رای صادره، حکم بدوی “ادیب شعاعی” از یک سال و نیم حبس تعزیری به شش ماه حبس و حکم بدوی “مهسا مهدوی” از ۸ ماه حبس تعزیری به سه ماه و یک روز حبس تعزیری تقلیل پیدا کرد.

قابل ذکر است حکم اولیه شهروندان بهایی مذکور در شعبه سه دادگاه انقلاب و عمومی مشهد بر اساس اتهامات “تبلیغ علیه نظام” و “عضویت در تشکیلات غیر قانونی بهایی” صادر شده است.


عطاء‌الله رضوانی؛ بهایی‌ای که "به خاطر محبوبیت" به قتل رسید

 پسرخاله عطاءالله رضوانی، شهروند بهایی کشته‌شده به دویچه‌وله می‌گوید او بسیار محبوب بود و مردم بندرعباس از مسلمان و غیرمسلمان با او رابطه خوبی داشتند. به گفته وی این مسئله باعث حساس شدن وزارت اطلاعات روی این فرد شده بود.
Autor: DW/ Shewaye Legesse Israel Haifa Bahai Garten
عطاءالله رضوانی، بهایی ۵۴ ساله، پدر دو فرزند ۲۰ و ۱۵ ساله، صاحب یک شرکت خصوصی فروش پمپ آب، شنبه شب، دوم شهریور (۲۴ اوت) در شهر بندرعباس به قتل رسید.

آقای رضوانی به عادت معمول، شنبه شب برای سر زدن به منزل یکی از دوستانش که در خارج کشور است به خانه او می‌رود و با کارگر او صحبت می‌کند. زمانی که آقای رضوانی در آن محل بوده، شخصی با تلفن همراهش تماس می‌گیرد و مدتی طولانی با او حرف می‌زند. عطاالله رضوانی پس از این مکالمه تلفنی و بعد از ترک محل کشته می‌شود.
او که در اوایل انقلاب دانشجوی رشته مهندسی مکانیک در دانشگاه علم و صنعت بود، پس از انقلاب فرهنگی به دلیل بهایی بودن از دانشگاه اخراج شد و دیگر هرگز به او اجازه اتمام تحصیلاتش داده نشد.


عطاءالله رضوانی با شلیک یک گلوله از پشت سرش به قتل رسیده است عطاءالله رضوانی با شلیک یک گلوله از پشت سرش به قتل رسیده است
پسرخاله او "نوید اقدسی" درباره شخصیت آقای رضوانی به دویچه‌وله می‌گوید: «بدون هیچ پیش‌داوری شریف بودن‌شان و محبوب‌بودن‌شان هم در بین بهایی‌های شهر بندرعباس و هم در بین غیربهایی‌های این شهر زبانزد بود. یعنی اصلاً مسلمان، سنی، شیعه، فرقی نمی‌کند. ایشان با همه رفتار بسیار دوستانه و محبت‌آمیز داشت و بسیارهم سرشناس بود. کارهای بهایی‌های بندرعباس خیلی به ایشان ارجاع می‌شده، به صورت خودجوش. یعنی فرضاً یک بهایی کاری داشته، مثلاً مشکل مالی یا مشکل خانوادگی داشته، ایشان کارهایش را رفع و رجوع می‌کرد».

تداوم فشار بر بهائيان

از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی در ایران تا کنون، بیش از ۲۰۰ بهایی اعدام شده‌اند. طبق اخبار غیر رسمی نیز هم اکنون حدود ۳۰۰ بهایی در زندان هستند. رهبران جامعه بهاییان ایران نیز هریک به بیش از ۲۰ سال زندان محکوم شده‌اند. آن‌ها سال‌ها است در زندان به‌سر می‌برند و اعتراضات داخلی و بین‌المللی به آزادی آن‌ها کمکی نکرده است. همچنین دانشگاه مجازی بهاییان تعطیل و تمامی اساتید و دست اندرکاران آن زندانی شده‌اند.

این‌ها اما تنها اذیت و آزار بهاییان نیست. آقای اقدسی می‌گوید: «در دوره جمهوری اسلامی که خود من شاهدش بوده و با آن بزرگ شده‌ام، فقط مشکلات این نبوده که بالای ۲۰۰ نفر از بهایی‌ها را از اول انقلاب تا الان اعدام‌ کنند. بلکه جوان‌ها را به دانشگاه راه نمی‌دهند، ادارات دولتی بر روی ما بسته است و ما نمی‌توانیم استخدام شویم، خیلی از شغل‌ها ازجمله شغل‌هایی که ربط مستقیم با مواد خوراکی دارد، مثل قنادی، ساندویچی اصلاً جوازش به ما داده نمی‌شود. آن شغل‌هایی هم که جواز داده می‌شود، خیلی‌ها را اذیت می‌کنند. مثلاً مغازه‌هاشان را می‌سوزانند، جواز‌هایشان را تمدید نمی‌کنند، تهدیدشان می‌کنند.»

از شهریور ماه سال ۱۳۹۰ پلمپ کردن محل کسب بهاییان سرعت بیشتری گرفته و طی این دو سال حق کسب و کار از ده‌ها شهروند بهایی ساکن سمنان گرفته شده است.

نوید اقدسی درباره آزارهای شغلی که نسبت به عطاالله رضوانی اعمال شده بود چنین می‌گوید: «مشتری‌های آقای رضوانی را تهدید می‌کردند که چرا با او کار می‌کنید. همکارهای آقای رضوانی را تهدید می‌کردند که چرا با او کار می‌کنید. آقای رضوانی تخصص بالایی در تصفیه آب و فاضلاب داشتند. چندین سال با شرکت "دگرامیت اینترنشنال" کار کرده بودند و بسیار وارد بودند و با شرکت آب و فاضلاب استان هرمزگان هم کار می‌کردند. از طرف وزارت اطلاعات به آب و فاضلاب استان هرمزگان فشار آوردند و مجبورشان کردند که دیگر با آقای رضوانی کار نکنند. حتی آن‌ها مدتی طولانی کس دیگری را هم پیدا نکردند که کارشان را راه بیندازد. به تخصص آقای رضوانی و همکاران ایشان احتیاج داشتند، ولی باز مجبور بودند که با ایشان کار نکنند».

مرگی سازمان‌یافته و عقیدتی

پسرخاله آقای رضوانی می‌گوید، مقتول هیچ مشکل شخصی با کسی نداشته و بسیار هم محبوب بوده است و تنها انگیزه قتل او می‌تواند مسائل عقیدتی باشد.

اعضای رهبری جامعه بهاییان که حبس‌های بالای ۲۰ سال محکوم شده‌اند اعضای رهبری جامعه بهاییان که حبس‌های بالای ۲۰ سال محکوم شده‌اند

او می‌گوید: «نه تنها خانواده‌ای ایشان بلکه بستگان ازجمله ما و تمام اعضای جامعه بهاییان بندرعباس، حتی دوستان غیربهایی‌شان هم حدس غالب‌شان این است که این قضیه‌ای بوده که هم سازمان‌یافته است و هم حتماً پیشینه‌عقیدتی، به خاطر بهایی بودن داشته. آقای رضوانی بدون اغراق می‌گویم و نه به خاطر اینکه از بستگان من هستند، سرشناس‌ترین و محبوب‌ترین بهایی تقریباً استان هرمزگان بودند. برای همین هم اداره اطلاعات خیلی روی ایشان حساس بود و هنوزهم هست. ایشان نه در کار مواد مخدر بود، نه در عمرش به سیگار لب زد، نه اهل مصرف مشروبات الکلی بود و نه خرده حساب مالی با کسی داشت. به قدری مردم‌نواز بود که بعضی از طلب‌هایش را اصلاً می‌بخشید. این‌که حالا یک طلبکاری بیآید و مثلاً به خاطر پول او را بکشد اصلاً چنین چیزی متصور نیست. هیچ انگیزه‌‌ای به‌غیر از انگیزه‌ی عقیدتی به خاطر بهایی بودن‌ فعلاً ما تصور نمی‌کنیم».

آقای اقدسی می‌گوید وزارت اطلاعات اصلا از محبوب بودن آقای رضوانی راضی نبود و بارها هم گفته بودند که او به خاطر کمک‌هایی که به بهاییان می‌کند در حال راه‌اندازی مجدد جامعه بهایی است.

به گفته وی حتی به آقای رضوانی پیشنهاد شده بود که کشور را ترک کند. نوید اقدسی می‌گوید: «سیاست کلی نظام جمهوری اسلامی ایران در رابطه با بهاییان در چند سال اخیر این بوده که این‌ها را تحت فشار قرار دهند تا کشور را ترک کنند و همیشه هم به خیلی‌ها غیرمستقیم و یا حتی شفاهی گفته شده است که چرا نمی‌روید؟ کشورهای دیگر که شما را به‌عنوان پناهنده قبول می‌کنند، خُب چرا نمی‌روید؟ این سیاست‌شان است. و اگر کسی به نوعی باعث شود که این سیاست اجرا نشود، حتماً تبعاتی برایش خواهد داشت. ازجمله این کسان یکی آقای رضوانی بوده که با رفع کردن مشکلات بهایی‌های بندرعباس باعث می‌شده که این سیاست با شکست مواجه شود».

شواهد و مستندات برای پیدا کردن قاتل احتمالی


آخرین نفری که با آقای رضوانی بوده گفته که وی مدتی طولانی با تلفن همراه صحبت می‌کرده. پیدا کردن کسی که تلفنی با عطاالله رضوانی حرف زده کار سختی نیست؛ کافی است لیست تلفن‌های او از اداره مخابرات گرفته شود. تلفن همراه آقای رضوانی البته تنها وسیله‌ای بوده که پس از مرگش به سرقت رفته است.

محل دیدار آقای رضوانی با کارگر دوستش نیز محلی عمومی بوده که احتمالا دارای دوربین است و می‌توان با مشاهده فیلم آن دوربین دید که پس از رفتن آن کارگر چه اتفاقی افتاده است.

گزارش پزشک قانونی و دیدن جسد نیز می‌تواند به بازتر شدن مسئله کمک کند. به همین دلیل خانواده رضوانی تا زمان تهیه این گزارش هنوز جسد را تحویل نگرفته و به خاک نسپرده‌اند.

پسرخاله آقای رضوانی می‌گوید: «علت این‌که تا به حال جنازه را تحویل نگرفته‌ایم این بوده که می‌خواهیم صبر کنیم وکیل جنازه را ببیند. متأسفانه در ایران تعداد وکلایی که این دست پرونده‌ها را قبول می‌کنند، بیشتر از انگشت‌های دست نیست، یعنی بیشتر از ۱۰ نفر نمی‌شوند و در شهرستان‌ها هم تقریباً هیچ وکیلی این پرونده‌ها را قبول نمی‌کند. برای همین ما به وکیلی در تهران ارجاع دادیم و ایشان تا به بندرعباس برسند مدتی طول می‌کشد. برای همین دست نگه داشتیم و جنازه را تحویل نگرفتیم که وکیل بیآید و جنازه را ببیند».

شیرین عبادی، نسرین ستوده، عبدالفتاح سلطانی و محمد اولیایی فرد وکلایی بودند که پرونده‌های بهائیان را پی‌گیری می‌کردند. شیرین عبادی و محمد اولیایی فرد مجبور به ترک ایران شده‌اند و دو وکیل دیگر در حال حاضر زندانی هستند. یکی از اتهامات این دو، پذیرفتن پرونده‌های قضایی بهاییان بوده است

فشار طولانی بر خانواده رضوانی

عطاءالله رضوانی در سال ۱۳۶۲ به مدت دو هفته در بازداشت بوده است. در جریان بازجویی‌ها، به دلیل سیلی‌هایی که خورده دچار ناشنوایی در گوش چپ شده که این عارضه تا آخر عمر با او بوده است.

خواهر او "صهبا رضوانی" که ساکن سمنان است در سال ۱۳۸۷ بازداشت و به سه سال زندان محکوم شده است. دختر خانم رضوانی به نام "انیسا فناییان" هم اکنون در زندن است و همسر او "سیامک یگانی" تنها سه هفته است که از زندان آزاد شده. این زوج صاحب دو فرزند زیر هشت سال هستند که در مدت زندانی بودنشان نزد مادربزرگشان شهلا رضوانی بوده‌اند.

دایی آقای رضوانی به نام "محمد حسین نخعی" در اردیبهشت سال ۹۱ زمانی که ۸۶ سال داشته در بیرجند دستگیر شده و یک سال در زندان می‌ماند. آقای نخعی در دهه ۶۰ به مدت پنج سال در گنبد کاووس زندانی بوده است.

دایی دیگر آقای رضوانی به نام "بدیع‌الله نخعی" نیز که ساکن سنندج است، بارها توسط اداره اطلاعات این شهر احضار و بازجویی شده است.

اینها تنها نمونه‌هایی هستند که نوید اقدسی آنها را به خاطر می‌آورد. او می‌گوید اگر بخواهد فهرست اعضای خانواده‌اش را که دراین سالها زندان رفته‌اند بگوید، ساعت‌ها زمان لازم دارد.








هولوکاست بهاییان: چرا، چگونه و در کدام سطح؟
خرداد/۱۳۹۳ مجید محمدی
پس از سه دهه بهایی ستیزی، خامنه‌ای این آزاردهی و سرکوب را رسمیت حکومتی بخشید: «همه مؤمنين بايد با حيله‌ها و مفاسد فرقه گمراه بهائيت مقابله ...و از هرگونه معاشرت با اين فرقه ضالّه مضلّه، اجتناب نمائيد.»
بنا به ‌گزارش هرانا، وب‌سایت مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران روز دوشنبه ۱۲ خردادماه مأموران اداره اطلاعات مشهد به یک جلسه مذهبی شهروندان بهایی مراجعه کرده و پس از تعطیل کردن آن، به تفتیش منزل و ضبط کتب مذهبی پرداختند. مأموران به هنگام خروج از محل، سه شهروند بهایی را بازداشت کردند و سپس به خانه‌های بازداشت‌شدگان رفته و تا پاسی از شب به بازرسی منازل آن‌ها پرداختند و پس از ضبط کامپیوتر، کتاب‌ها و تصاویر مذهبی، محل را ترک کردند. این گونه اعمال ۳۵ سال است که در ایران علیه بهاییان ادامه دارد. حدود ۲۰۰ شهروند بهایی در ۳۵ سال گذشته در ایران اعدام شده‌اند و رهبران بهایی دوره ای پس از دوره‌ی دیگر در زندان بهه سر برده‌اند.

رسمیت بخشی به سرکوب
پس از سه دهه بهایی آزاری و بهایی ستیزی سرانجام این علی خامنه‌ای بود که این آزاردهی و سرکوب را رسمیت حکومتی بخشید. او در پاسخ به چند سوال موضع رسمی جمهوری اسلامی و نهاد روحانیت شیعه را بدین طریق اعلام کرد:
«جمیع افراد فرقه ضاله بهائی محکوم به کفر و نجاست هستند و از غذا و سایر چیزهایی که با رطوبت مسری در تماس با آن‌ها بوده است باید اجتناب کرد و بر مومنین واجب است که با حیله و فسادگری این فرقه گمراه مقابله کنند ... در صورت تماس آن‌ها با چيزى، مراعات مسائل طهارت در رابطه با آن‌ها، نسبت به امورى كه مشروط به طهارت است، واجب است... همه مؤمنين بايد با حيله‌ها و مفاسد فرقه گمراه بهائيت مقابله نموده و از انحراف و پيوستن ديگران به آن جلوگيرى كنند... از هرگونه معاشرت با اين فرقه ضالّه مضلّه، اجتناب نمائيد.»
نخست این که این احکام فقط نظر خامنه‌ای نیست. دیگر روحانیون شیعه (به استثنای افرادی بسیار اندک مثل حسینعلی منتظری و برخی از شاگردانش) نیز چنین نظری به بهاییان و دین بهائیت دارند. آن‌ها در دوره‌های گذشته نیز چنین نظری داشته‌اند. در مواردی که شاهان قاجار با آن‌ها همراهی می‌کردند کمر به قتل بهاییان بستند و در دوران پهلوی که از نظر مدارای مذهبی حکومت از دوره‌های درخشان تاریخ ایران است مجبور بودند از حمله‌ی فیزیکی به بهاییان و اموال آن‌ها خودداری کنند اما به مقابله‌ی عقیدتی با آن‌ها ادامه می‌دادند و نظرات‌شان دقیقا شبیه به نظرات امروز خامنه‌ای بوده و هست. مبارزه با بهاییت آن‌چنان برای روحانیون و شیعیان جدی بوده است که یکی از مهم‌ترین سازمان‌های دینی شیعیان در قرن بیستم یعنی انجمن‌های حجتیه صرفا برای مبارزه با بهاییت شکل می‌گرفتند.
دوم آن که نظراتی مثل «مقابله با حیله و فسادگری این فرقه» یا «جلوگیری از انحراف آن‌ها» از سوی یک روحانی بدون قدرت در یکی از روستاهای کشور صادر نشده بلکه رهبر جمهوری اسلامی که همه‌ی قوای قهریه زیر نظر وی هستند این‌ها را بیان کرده است. طبیعی است که هم وی انتظار دارد منصوبانش رهنمودهای وی را دنبال کنند و هم آن‌ها برای راضی کردن مقام بالاتر خود آن‌ها را پی گیری می‌کنند. بنابر این هر سرکوبی که از سوی حکومت علیه بهاییان صورت می‌گیرد امری دستوری است و چراغ سبز آن قبلا صادر شده است. رهبر جمهوری اسلامی مستقیما مسوول این حملات است.
و سوم آن که ادبیات این گونه سخنان ادبیاتی پر از کینه و دشمنی است. الفاظی مثل «انحراف»، «ضاله»، «مضله»، «حیله»، «کفر»، «نجاست»، «فسادگری»، و «فرقه» همه شلیک گلوله‌ی آغاز مسابقه است در حذف بهاییان و هرآنچه منسوب بدانان است. حکومت با کسانی که چنین اوصافی از آن‌ها نشده (مثل برخی روحانیون شیعه یا اصلاح طلبان) تا حد کشتار جمعی و بازداشت‌های بالای ده هزار نفر پیش رفته است (در دوران جنبش سبز) و مشخص است که با این عبارات تا کجا پیش رفته و خواهد رفت.
چرا بهایی ستیزی؟
مسلمانان با غروری بدون هیچ‌گونه مبنای عقلی دین خود را آخرین دین می‌دانند. در بازار دین همیشه رقابت وجود داشته و ادیان خود را بهترین و آخرین دین اعلام کرده‌اند. ادعای خاتمیت در این بازار مثل این است که یک مغازه‌ی پیتزا فروشی خود را آخرین مغازه‌ی پیتزا فروشی اعلام کند. این غرور بیهوده و تنها-خود-حق-پنداری باعث شده که هر دین تازه‌ای از نگاه آن‌ها مظهر فساد و بطلان و رذالت تلقی شود. دقیقا به همین علت است که شیعیان به دین بهایی تهمت‌هایی مثل ساخته شدن به دست بیگانه یا جواز ازدواج با محارم را می‌زنند. از نگاه آن‌ها دست یازیدن به هر گونه ابزاری برای بدنام کردن رقیب مجاز بوده است.
تک تک ادیان در بازار دین متاعی را عرضه می‌کنند و با یکدیگر به رقابت می‌پردازند. هر کدام از این فروشندگان ادعا می‌کند که بهترین متاع را عرضه کرده است و تا وقتی یکی دست به شمشیر و قوای قهریه نبرد آن‌ها می‌توانند با خود-حق پنداری با یکدیگر رقابت کنند. اما از نگاه ناظری که همه‌ی آن‌ها را تحت نظر دارد آن‌ها فروشنده‌اند و دارند تلاش می‌کنند سهم بزرگ‌تری از بازار را به دست بیاورند. اتهام زنی و دروغ پردازی نسبت به یکدیگر در این بازار در واقع بر هم زدن بازی و رقابت منصفانه است.
وجه دیگر بهایی آزاری و بهایی ستیزی در ایران معاصر احساس ضعف شدید شیعیان و رهبران دینی آن‌ها در برابر آرا و باورهای تازه است. از این منظر علت بهایی آزاری همان علت یهود آزاری، مسیحی آزاری، درویش آزاری، دگر اندیش آزاری، افغان آزاری، کرد آزاری و زن آزاری است. اسلام‌گرایان که خود را بازنده‌ی نزاع فکرذی می‌بینند تنها با سرکوب و قلدر بازی دیگران را از رقابت در بازار‌های دینی و سیاسی و اجتماعی باز می‌دارند.
چگونه آزار می‌دهند؟
حاکمان جمهوری اسلامی با همراهی اعضای سابق انجمن‌های حجتیه و اکثر روحانیون شیعه با تمسک به پنج روش در آزار و سرکوب بهاییان کوشیده‌اند:
پرونده سازی برای فعالان بهایی (کسانی که نقض حقوق بهاییان را پی گیری می‌کنند و صدای آن‌ها هستند یا بر حقوق خود اصرار دارند و نمی‌خواهند کشور را ترک کنند) با اتهاماتی مثل تبلیغ علیه نظام، اقدام علیه امنیت ملی، یا همکاری با اجانب. با همین پرونده سازی‌ها صدها بهایی اعدام، هزاران نفر زندانی و هزاران ملک و اموال بهاییان توسط دستگاه قضا مصادره شده است.
ترور. بهاییانی که فعال هستند اما پرونده سازی برای آنها دشوار است به روش ترور حذف شده‌اند. قتل عطالله رضوانی،عضو سابق هیات سه نفری خادمین جامعه بهائی بندرعباس شب دوم شهریور ۱۳۹۲ با شلیک گلوله از پشت سر در بندرعباس نمونه‌ای از این ترورهاست. پیش از این نیز میعاد افشار و ایرج میدانی، از بهائیان سرشناس بندرعباس از سوی افراد نزدیک به امام جمعه بندرعباس با قمه مجروح شده بودند. ایرج مهدی‌نژاد، یکی دیگر از بهائیان بندرعباس نیز چند سال پیش با ضربات چاقو به قتل رسیده بود. (یکی از اعضای خانواده‌ی رضوانی در گفتگ. با رادیو زمانه، ۳ شهریور ۱۳۹۲)
گرفتن فرصت کار. بهاییانی که امروز در ایران زندگی می‌کنند تنها می‌توانند در فعالیت‌های کوچک خصوصی حضور داشته باشند چون استخدام آن‌ها در بخش عمومی و دولتی غیر ممکن است. آن‌ها در فعالیت در بخش خصوصی نیز نمی‌توانند کارآفرینی کرده و به تاسیس شرکت‌های بزرگ بپردازند. بهاییان تنها در حد بخور و نمیر می‌توانند فعالیت کنند و حکومت هم در این سطح نمی‌تواند جلوی آن‌ها را بگیرد.
گرفتن فرصت رشد. عدم ثبت نام و اخراج بهاییان از دانشگاه‌ها، محروم کردن آن‌ها از استخدام در نهادهای مختلف از جمله ارتش، دانشگاه‌ها، ادارات و فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی در واقع مرحله‌ای از حدف اجتماعی اجتماعی آن‌هاست. بر اساس مصوبه شورای‌عالی انقلاب فرهنگی و دستور وزارت اطلاعات «بهائيان نمی‌توانند در دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی ثبت نام کنند. لذا در صورت مشاهده ضمن گزارش امر از ثبت نام ايشان جدا خودداری به عمل آورده و در صورت ثبت نام شدن اخراج گردند».
تخریب میراث. مخالفان بهاییت می‌خواهند کاری کنند که در هر شهر و روستای ایران اثری از آثار بهاییان باقی نماند و مردم ایران فراموش کنند که در دوره‌ای از تاریخ ایران جمعی به نام بهایی در میان و کنار آن‌ها می‌زیسته‌اند. این امر از تخریب معابد بهاییان در اولین سال‌های جمهوری اسلامی آغاز شد و در سال‌های اخیر به تخریب خانه‌ها و قبرستان‌های آن‌ها رسیده است. البته بخشی از قبرهای تخریب شده قبر کسانی است که با اتهامات واهی و حتی در سنین نوجوانی توسط جمهوری اسلامی اعدام شده‌اند. تخریب این قبرها در واقع از میان بردن اسناد و مدارک جنایت است. این اقدامات بسیار شبیه اقدامات دولت نازی علیه یهودیان اروپایی است.
هدف نهایی
هدف از این آزار و اذیت‌ها و سرکوب‌ها پاکسازی جامعه‌ی ایران از بهاییان و همه‌ی نشانه‌ها و یادگارهای آن‌هاست. حکومت و نهادهای امنیتی و نظامی و شبه نظامی آن می‌خواهند بهاییان را میان دو انتخاب قرار دهند: ترک دین خود یا ترک ایران. از این جهت مبارزه با بهاییت در جمهوری اسلامی نوعی هولوکاست تدریجی بهاییان است. وقتی خامنه‌ای بهاییان را نجس تلقی می‌کند و حکم دین زدودن نجاست است طبعا سیاست حکومت پاکسازی مذهبی بهاییان است. این پاکسازی ۳۵ سال است که جریان داشته و نتیجه‌ی آن کشته شدن صدها، و مهاجرت دهها هزار نفر از بهاییان شده است.
.
http://www.dw.de

نامه یک دانشجوی بهایی به اساتید زندانی دانشگاه بهاییان










 خبرگزاری هرانا – پس از انقلاب فرهنگی سال ۱۳۵۹ در ایران و بازگشایی مجدد دانشگاه‌ها در سال ۱۳۶۱، بر طبق مصوبه شورای انقلاب فرهنگی، دانشجویان و اساتید بهایی از دانشگاه‌های سراسر کشور اخراج شدند و «پاکسازی» بهاییان از دانشگاه‌ها آغاز شد.
در سال ۱۳۶۶، ۲۵۰ جوان بهائی که دیگر نمی‌توانستند به دلیل فرم مذهب وارد دانشگاه‌های دولتی ایران شوند برای دوره اول این دانشگاه داوطلب شدند و دروس خود را در رشته‌های علوم پایه، عربی، مطالعه آثار دینی و ادبیات آغاز کردند.
دوره اول این دانشگاه در سطح کاردانی و ظرفیت پیش بینی شده حداکثر ۱۰۰ نفر بود که پس از مدت کمی سطوح دانشگاهی تا سطح کار‌شناسی توسعه یافت و عملاً دو گروه ادبی و علمی در این دانشگاه تشکیل شد.
پس از گذشت یک ترم گروه علمی خود به گروه طبیعی و ریاضی تقسیم شد. وپس از مدتی رشته‌های دیگر نیز به این دانشگاه اضافه شد و مدرک آن نزد بسیاری از دانشگاه‌های بزرگ دنیا معتبر شناخته شد. ولی این دانشگاه و اعضای تشکیل دهنده آن مورد هجوم نیروهای حکومتی بودند و تا کنون چندین بار در آزمایشگاه‌ها و کلاس‌ها وارد شده و تعدادی را بازداشت کرده و وسایل را نیز مصادره نمودند.
در تاریخ یکم خرداد ماه ۱۳۹۰، به منازل تعدادی از بهائیان در سراسر ایران حمله شد و ۱۵ نفر از اساتید و دانشجویان این دانشگاه بازداشت شدند.
در این برخورد منازل اکثر افراد بازداشت شده از سوی ماموران وزارت اطلاعات تفتیش شد. آزمایشگاه تخصصصی شیمی این دانشگاه نیز از طرف وزارت اطلاعات پلمب و تمام تجهیزات آن ضبط گردید.
هم‌اکنون ۳۳ شهروند بهایی در زندان رجایی شهر کرج نگهداری می‌شوند که نیمی از ایشان را اساتید دانشگاه بهایی تشکیل داده‌اند،. از آن جمله می‌توان به محمود بادوام، کیوان رحیمیان، کامران رحیمیان، روح الله زیبایی و امان‌الله مستقیم اشاره کرد.
همچنین نسیم باقری و فاران حسامی دو تن دیگر از اساتید این دانشگاه هم‌اکنون در بند نسوان زندان اوین نگهداری می‌شوند.
در زیر نامه یک دانشجوی بهایی را در قدردانی از این اساتید زندانی می‌خوانید:
حریم عشق را در گه بسی بالا‌تر از عقل است
کسی آن آستان بوسد که جان در آستین دارد
عشق به یادگیری و دانستن از ازل در طینت انسان سرشته شد و‌‌‌‌ همان سر منشاء اختراعات و اکتشافات و پیشرفت و تمدن بشری گردید و آن کس که علم را به فرزندان آدمی می‌آموزد در همه ادیان و آرمان‌ها جایگاهش ستودنی است. حال اگر معلمی در قبال انجام این رسالت مقدس به جای دریافت مزد و پاداش و تقدیر، ستم و جفا بیند، چه باید گفت؟؟!!؟
و چون «نصیب عاشقان روی دوست تیر جفاست نه در عطا و جام بلاست نه جای صفا» در تاریخ شاهدیم نفوسی که قلبشان برای خدمت به بشر و اعتلا انسان‌ها می‌تپید، الزاما از مردم عصر خود تقدیر و ستایش ندیدند بلکه چه بسا که به این وفا با جفا پاسخ داده شد با این وجود در برابر این بی‌مهری‌ها دست از ادامه راه خود بر نداشتند لذا شایسته است که نامشان بر لوح وجود با آب زر نگاشته گردد.
حال نیز در این زمان در کشور عزیز ما ایران، آنان که جایگاه علم را به منزله نردبانی در جهت ارتقاء بشریت شناخته‌اند به سبب آنکه نسل جوان را به نور علم منور سازند کمر همت بسته‌اند و در شرایطی به این خدمت قائمند که همکارانشان دقیقا به همین گناه!! به تحمل ۴ یا ۵ سال زندان محکومند.
اساتید فعلی موسسه BIHE خدمت ذی قیمت خویش را بر لبهٔ تیغ به انجام می‌رسانند و چه کلامی یا عبارتی در خور تقدیر از این همه فداکاری است؟
قلم جولان می‌دهد اما کلامی بس قاصر به رشتهٔ تحریر می‌آید «اینجانب فرهود باغی به عنوان یک دانشجو از تک تک اساتید و استاد یاران در این موسسه کمال امتنان و تشکر را دارم و اگر توفیق یار باشد و درس خود را به پایان برسانم سهم عظیم این عزیزان را در این جریان فراموش نمی‌کنم. آرزویم آن است که ثمرات این خدمت را در زندگی خویش به اضعاف مضاعف به چشم ظاهر مشاهده نمایند و این چند کلمه را نیز به عنوان تقدیری نارسا بپذیرند.»
به امید ایرانی سربلند و مفتخر



No comments:

Post a Comment